عمومی

بوروکراسی ناکارآمد اداری و ظرفیت‌های فراموش شده در قانون اساسی

قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز به این موضوع مهم در اصول گوناگون پرداخته است. رابطه دولت “مردم به مردم” یک خیابان دو طرفه است و حتی در نظریه های برخی از فقهای اسلامی ، دولت در بین معاهدات ذکر شده و مشمول توافق طرفین است. برخی متفکران سیاسی دولت را به عنوان یک قرارداد اجتماعی بین مردم معرفی می کنند و در ازای پذیرش دستورات و وعده های دولت ، مردم برخی از آزادی ها و اختیارات طبیعی خود را برای ایجاد نظم اجتماعی و دستیابی به نتایج به عهده دولت ها می گذارند. این دستور باید یک آرامش و آسایش مشترک جامعه باشد.
دولت ها نیروی انتظامی را براساس خواست مقامات عمومی و خواست مردم تشکیل می دهند و نهادهای مختلف سیاسی و اقتصادی را سازمان می دهند تا ملت را به اهداف مورد نظر یعنی امنیت ، سلامتی و معیشت نزدیکتر و نزدیکتر کند.

بوروکراسی اداری ناکارآمد.

یكی از بزرگترین تهدیدهای مربوط به حكومت ، طولانی شدن كار مردم و رشد غیرقانونی بوروكراسی است. فقدان سازمانهای سریع دولتی و اداری نه تنها به مردم و دولت برای رسیدن به اهداف خود کمک نمی کند بلکه باعث افزایش زمان ، زندگی می شود و با افزایش هزینه های ملی سطح رضایت عمومی را پایین می آورد. معرفی قانون اساسی همچنین به انکار یک سیستم بوروکراتیک بی نظمی اشاره دارد ، اما متأسفانه در عمل ، سازمان اداری کشور به عامل اصلی نارضایتی عمومی و فاصله گرفتن از اهداف دولت تبدیل شده است که باید جداگانه مورد توجه قرار گیرد.
اصول کلی قانون اساسی ، حاکمیت قانون ، انکار حاکمیت ، لغو تبعیض و اعمال اقدامات جدی اجتماعی و دولتی برای تأمین عدالت اجتماعی ، تهیه سایر فصلهای قانون اساسی و ایجاد چنین هدفی بزرگ را در نظر می گیرد. فصل سوم قانون اساسی که بر حقوق ملت نظارت دارد ، پتانسیل عظیمی دارد و اگر اعضای پارلمان به آن توجه کنند ، بسیاری از کوچه های کور جامعه متصل نخواهند شد. آنچه باید مورد توجه قرار گیرد ایجاد قوانین جدید و قانون اساسی ، تشخیص اولویت ها و حفظ نیازها و جلوگیری از اقدامات انتخابی در این قانون است. اگر نیازهای عمومی جامعه در قانون لحاظ شود ، صرف نظر از گرایشهای جناحی و دیدگاههای ویژه سیاسی ، قوانینی در نظر گرفته می شوند ، البته هم برای حل مشکلات عمومی جامعه و هم برای بهره‌مندی از قدرت و نفوذ وسیع اجرایی. وجدان عمومی باید مطابق با مصوبات مجلس و اولویت های قانونگذاری باشد ، در غیر این صورت قوانین نامشخص و بی عیب و نقص زندگی سیاسی و اجتماعی جامعه را مختل می کند.

ماده 19 قانون اساسی که برابری حقوق ملت را تنظیم می کند ، یکی از اصول اساسی توافق ملی و همبستگی اجتماعی است و اگر مصوبات مجلس براساس اصول نهم و بیستم باشد ، طبیعتاً اکثریت جامعه از قوانین پیروی می کنند. آیا:
این یک اصل درخشان برای همه اعضای کشور ، زن و مرد است که از قانون حمایت کنند و از تمام حقوق سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی بشر مطابق با هنجارهای اسلامی بهره مند شوند ، که می تواند برای همیشه اجاره و آدمخواری را حفظ کند. عزل و امید به مردم برای حاکمیت غیرقابل انکار قانون.
قانون گذاران ، قضات و مجریان همه باید در ایجاد و نهادینه کردن این اصول طلایی ، حقوق برابر افراد هر ملت ، با هر رنگ ، نژاد یا زبانی تلاش کنند و از همه اعضای ملت در سایه قانون حمایت کنند. این باعث تقویت پایه های دولت خواهد شد ، مردم به سرنوشت کشور علاقه مند و خوش بین هستند. استفاده از این ظرفیت عظیم برای قانون اساسی به قدرت روزافزون دولت ، دارایی ، بقای ملت و روابط بین آنها منجر خواهد شد.

توانایی بیست و یکمین اصل مربوط به تعهد دولت در مورد احترام به حقوق زنان ، به ویژه حمایت از مادران در حمایت از توسعه شخصی ، حقوق مادی و معنوی ، حمایت از حاملگی و مراقبت از کودکان و حمایت از یتیمان ، ایجاد دادگاه صالح است. حمایت از زندگی ، بقای خانواده ، ایجاد بیمه ویژه برای سرپرستان خانوارهای زن ، مادران مجرد (طلاق) ، بیوه ها و یتیمان و غیره ، کاستی های بسیاری دارد و قوانین مصوب در این رابطه از کاستی ها و تخلفات بسیاری رنج می برد. .
اگر کسی به عزت ، زندگی ، حقوق ، مسکن و شغل افراد توجه کند و مصونیت آنها از تجاوز در روند تهیه و مرور قوانین ، یکی از ایده آل ترین وحدت ها در حوزه بین المللی ملی شکل می گیرد و مردم احساس راحتی می کنند.
وقتی ممنوعیت و مشاهده نظرات در صدر قوانین مربوطه است ، کمتر کسی با دولت عادلانه روبرو می شود. وقتی انتشارات و مطبوعات آزاد برای ابراز خود باشند ، کمتر کسی شجاعت نقض حقوق عمومی و خصوصی جامعه و برقراری روابط فاسد را خواهد داشت.