حوادث

قتل پیرزن تنها در پایتخت برای سرقت طلاهایش

اخبار آفتاب

به گزارش مرکز اطلاع رسانی پلیس تهران بزرگ روز یکشنبه ، سرهنگ کیومرث حسنوند در این رابطه اظهار داشت: “در شب 21-21 ماه رمضان ، یک زن مسن به تنهایی در خانه خود در شهر ولیعصر کشته شد. 153 افسر پلیس شهری بلافاصله به صحنه آمدند. پسر مقتول به پلیس گفت: “من مادرم را که چند ساعت تنها در آنجا زندگی می کرد ، نشناختم ، بنابراین نگران شدم و او را صدا کردم.” اما هیچ کس مسئول نبود. “من به خانه مادرم عجله کردم و هنگام ورود به آنجا جسد او را دیدم.”

او اضافه کرد. “بلافاصله کارآگاهان پلیس آگاهی و سرویس تحقیقات به صحنه جنایت رفتند.” با ادامه تحقیقات ، مأموران پلیس نسبت به بستگان قربانی که به صحنه آمده بودند مشکوک شدند. پسر مقتول به پلیس گفت كه این پسر نوه پسر عموی وی بوده و برای اغوا کردن او آمده است. دقایقی بعد پلیس به صورت و رفتار این مرد مشکوک شد. او عرق می کرد و وحشت می کرد. همین کافی بود که رئیس پلیس ولی‌عصر این مسئله را مطرح کند و پسر بالاخره دستگیر شد.

رئیس پلیس پنجم اداره پیشگیری پایتخت گفت که وی تحت بازجویی قرار می گیرد اما این ادعاها را تکذیب کرد. آنها همچنین دوربین مدار بسته را به سرقت برده اند. به همین دلیل دختری 28 ساله بعداً مورد بازجویی قرار گرفت ، اما این ادعاها را تکذیب کرد. با این حال ، تحقیقات نشان داده است که وی سابقه سرقت لوازم جانبی اتومبیل را داشته است. یکی از دوستان متهم به پلیس گفت: “من در روز کشته شدن پیرزن با متهم بودم.” با هم بیرون رفتیم. متهم به من گفت برو و آب میوه و بستنی بنوش. وقتی با هم بودیم ، وقتی او می خواست تلفن همراه خود را از جیب خود بیرون بکشد ، ناگهان یک حلقه طلا از جیبش بیرون آمد. او چیزی نگفت و انگشتر را در جیب خود قرار داد. وقتی می خواست پول آب میوه را بشمارد ، این بار حلقه طلا را از جیب خود برداشت. او به من گفت كه شنیده است كه مردم به بهانه تهیه بسته حمایتی از او وارد خانه پیرزن تنها شده اند كه او كشته شده است. “وقتی این جرم را شنیدم ، تصمیم گرفتم به پلیس بگویم. این می تواند فرصتی برای کشف راز جنایت باشد. “

او ادامه داد. “این گفته ها برای اعتراف متهم به این جنایت کافی بود.” وی به پلیس گفت: “قربانی عمه پدر من بود که تنها زندگی می کرد.” ما می آمدیم و به خانه او می رفتیم. هر وقت به آنجا می رفتم طلای آن را می دیدم و وسوسه می شدم. سرانجام تصمیم گرفتم که طلا را بدزدم. این زن در حال مطالعه طب سنتی بود. به همین بهانه به خانه او رفتم. وارد خانه شدم و او را با چاقوی میوه كشتم. “من طلای او را گرفتم و دوربین مدار بسته را با خود گرفتم.”

حسنوند گفت. “در حال حاضر ، متهم در بازداشت است و تحقیقات علیه وی هنوز ادامه دارد.”