درختی که باید هوایش را داشته باشیم
محمدرضا العلی ، ادبیات ایران را به درخت تشبیه می کند ، می گوید: “آنها نه تنها درخت کاشته شده را آبیاری نمی کنند ، بلکه نمک را روی پاهایشان می گذارند ، آن را با بدن تبر می کنند. هر کسی که بیاید ، می خواهد درختی را قطع کند ، با آن چای درست کند.” شاید بتوانیم بگوییم که باید به این درخت دسترسی بیشتری داشته باشد تا هوای بیشتری داشته باشد.
این نثر نویس در مصاحبه با سرگرمی برای همه در مورد چرایی رمان های ایرانی گفت ، و برخی می گویند این رمان یک محصول وارداتی است ، نمونه خارجی آن بهتر است. از آنجا که این رمان وارد شده است ، ممکن است از برخی جهات درست باشد و برخی از آنها درست نیست. این رمان در غرب شکل گرفت ، و آنها زودتر از ما به آن دست یافتند ، دلیل دستیابی به آن زودتر از ما این است که آنها زودتر به رمانتیسم رسیدند ، زودتر از ما به رنسانس رسیدند ، تشکیل یک طبقه متوسط شهری زودتر از ما ، که ما شکل نگرفت و هنوز به معنای دقیق کلمه شکل نگرفته است ؛ اگر شکل بگیرد بسیار نازک است ، هر لحظه فرو می ریزد.
او اضافه کرد. “رمان وارد کشور ما شده است ، ما از آن مانند سایر موارد استفاده می کنیم ، این اصلاً چیز بدی نیست. همانطور که تئاتر نداشتیم ، درست است که تئاتر داشتیم ، اما تئاتر نداشتیم ، حتی اگر عکس یا فیلم با این مضمون مشترک نداشته باشیم ، دلیلی برای نداشتن آن وجود ندارد. از آنها استفاده کنید
سپس ذوالعلی گفت که چرا باید از رمان ایرانی استفاده شود. “در رمان ، من خیلی مطمئن نیستم که بتوان رمان ایرانی و خارجی را تشخیص داد.” من فکر می کنم ما باید یک رمان خوب بخوانیم ، نویسنده آن ممکن است ایرانی باشد و به فارسی بنویسد یا نویسنده آن روسی باشد و به روسی بنویسد. البته چون حداقل 300 سال از ما جلوتر هستند ، طبیعتاً دستشان 300 سال از ما گرمتر است و رمان هایشان از ما قویتر است.
او ادامه داد. “ویژگی این رمان این است که این یک قسمت در روانشناسی و بخشی دیگر در سایر علوم انسانی است که هر دو از غرب می آیند ؛ آنها در فلسفه ، جامعه شناسی و روانشناسی از ما پیشی می گیرند. “بنابراین نویسنده غربی به طور مستقیم درگیر این موضوع بود تا اینکه نویسنده شرقی و می توانست زودتر در مورد آنها بنویسد. اما نویسندگان شرقی همچنین چیزهایی دارند که نویسندگان غربی ندارند. یا بهتر بگویم ، آنها چیزهایی دارند که خوشبختانه یا متاسفانه ما آنها را نداریم “به عنوان مثال ، آنها سعادتمند هستند و … و چون ما آکواریومی در اطراف آنها نداریم که در کنار ما نباشد. ، که ترجمه فارسی را از آن خواندم ، من این زندگی را ندیده ام.
نویسنده کتاب “قتل های افغان” گفت که می توان گفت خواندن رمان ایرانی به دلیل محیط خاص امکان پذیر است. “ممکن است باشد ، اما تفاوت زیادی نمی کند. شاید در ظاهر همه ما یکسان زندگی کنیم؛ به تعبیری ، همه ما از فناوری استفاده می کنیم ، تقریباً همه غذاهای ما یکسان است ، و تعداد کالری دریافتی ما یکسان است ، این طور نیست که داستایوفسکی در سال 1850 1300 کالری دریافت کرده و در ایران 400 کالری یا نویسنده می تواند به موسیقی باخ گوش دهد ، اما ما نمی توانیم. تقریباً همه نزدیک هستند.
سپس اشاره کرد. “یکی از راه های خواندن رمان های ایرانی حمایت از کالاهای ایرانی است.” یخچال ایتالیایی شاید بهتر از یخچال ایرانی باشد ، اما در نهایت این تفاوت ارزش رفتن به ایتالیا را ندارد. البته ، هنگام بحث درباره هنر ، آنچنان بزرگ نیست. احتمالاً دلیل اصلی خواندن رمان های ایرانی حمایت از هنر است. به عبارت دیگر ، اگر ما هنر ایرانی را نمی خواهیم و به آن گوش نمی دهیم ، كتاب ایرانی ممنوع است ، هنرمند شكل نمی گیرد و وقتی كلاس هنرمند شكل نگیرد ، هنر رشد نمی كند. به طور طبیعی ، قد من باید x باشد ، و شخصی باید روی شانه های من بایستد و قد من باید x + n باشد. وقتی من زمینی برای رسیدن به x ندارم ، طبیعتاً هیچ کس نمی آید که روی شانه من بایستد. با خودش می گوید قبلی ها چه کردند؟ به طریقی دیگر کشیده می شود ؛ این پوچی همان پوچی موجود است.
ذوالعلی ادامه داد. “شاید دلیل اصلی خواندن رمان عرق میهن پرستانه باشد ، در غیر این صورت بحث در مورد رمان از نظر زیست محیطی تفاوت چندانی نخواهد کرد.” بحث اصلی این است که ما باید سعی کنیم درخت کاشته شده را رشد دهیم. متأسفانه به این درخت آب داده نمی شود ، نمکی به پای آن ریخته می شود ، آن را با تبر می کوبند و هرکسی که می خواهد یک تکه چوب برش زده و با آن چای درست کند. شاید بتوانیم بگوییم که باید به این درخت بیشتر رسید ، تا کمی هوای بیشتری داشته باشد.
انتهای پیام: