تبلیغ کتاب به روش خیارفروشها!
عبدالعب اببر کاکایی که فکر می کند تبلیغ کتاب با ادبیات آموزشی برای صاف نکردن اصول مطالعه بی فایده است ، می گوید که این تبلیغات نیز کمی پشمالو است ، مشابه تبلیغاتی که فروشندگان خیار برای فروشندگان ماست خیار می سازند.
این شاعر در مصاحبه با سرگرمی برای همه همزمان با هفته کتاب در مورد دید مناسب کتاب ، لزوم پرداختن به روزهای خاصی مانند هفته کتاب ، برخلاف جایگاه کتاب در رسانه ها در سایر روزهای سال ، گفت. نکاتی درباره موضوعی به نام کتاب که سودمندی آن بسیار واضح است ، قابل تبلیغ نیست. فکر نمی کنم کسی در دنیا باشد که کمی خرد برای مخالفت با کتاب داشته باشد. مثل این است که در مورد هوا موعظه کنید ، بگویید هوا خیلی خوب است ، نفس بکشید ، به خدا قسم ، این هوا بد نیست. نکات مثبت برخی موارد واضح است
وی با بیان دلایل کاهش مطالعه ، گفت: “برخی از افراد به دلیل ناتوانی یا بی حوصلگی ممکن است قادر به خواندن کتاب نباشند یا مشکلات دیگری داشته باشند ، اما من با این کتاب ترویج کتاب موافق نیستم.” به نظر من هم خز ریز است و هم تأثیر کمی دارد. تا زمانی که ما به دلایل اصلی مطالعه نپردازیم ، این کتاب تبلیغاتی فایده ای ندارد. از نظر ما ، این مانند تبلیغات فروشندگان خیار یا ماست است. کتاب یک مشکل بزرگ است اما چه دلیلی دارد که جامعه ما به کتابخوانی روی نیاورده است؟ دلایل تاریخی و جامعه شناختی زیادی وجود دارد. یکی از دلایل آن این است که در فرهنگ ما ، یک نفر باید میرزا و ملا باشد و دیگری شنونده. این فرهنگ ، معمولاً در طول تاریخ ، توسط میرزاها ، آخوندها ، کسانی که در آن تحصیل می کردند ، کسانی که به مدرسه می رفتند ، جدا می شدند و دیگران گوش می دادند. در جلسات ، هیئت ها یا جلسات ما هیچ س orال و جوابی وجود ندارد.
کاکائو اضافه کرد. وی ادامه داد: “هم اکنون نیز آن را مدرن کرده اند ؛ این برنامه در برنامه هایی مانند” ala alal Ahkam “یا سایر برنامه های مذهبی و حتی اجتماعی موجود است.” فرد در مورد مسائل اجتماعی صحبت می کند ، و مجری فقط تصدیق های حرفه ای خود را تأیید می کند و مجازات های خود را تکرار می کند. در جامعه ای که پرسش و پاسخ اصلاً جایی ندارد ، از سخنرانی های سیاسی گرفته تا سخنرانی های اجتماعی ، بهداشتی – مذهبی ، جایگاه شنونده شنیده می شود ، و هیچ س questionsال و جوابی وجود ندارد.
منتقد ادبی سپس اعلام کرد. البته ، مدتی است که من شاهد بوده ام یک سخنران به مدت یک ساعت در جلسات سنتی فضای مجازی صحبت می کند و نیم ساعت یک جلسه پرسش و پاسخ است. این روش بسیار خوب است زیرا باعث می شود افراد مطالعه و مطالعه کنند تا بتوانند س askال کنند ، زیرا درخواست نیز عاقلانه است. یک فرد نادان که نمی تواند سال کند. بنابراین ، یکی از دلایل نخواندن کتاب ، مشکل اساسی جامعه ماست که هنوز هم به شکل مدرن آن در رسانه ملی وجود دارد.
وی با اشاره به شایعه نخواندن کتاب گفت: “گاهی اوقات وقتی این برنامه ها را می بینم ، واقعاً حریص می شوم.” میزبان مانند یک فرد خجالتی می نشیند ، فقط سرش را تکان می دهد ، حرفه حریف را که پر از اعتراض و گله است تأیید می کند. اعتراضی ندارد ، س askال نمی کند ، حزب را به چالش نمی کشد. این س oneال یکی از ویژگیهای جامعه ماست ، بخشی از ساختار فکری و فلسفی جامعه ما شده است. دلیل آن این است که آنها کتاب نمی خوانند ، قدرت پرسش ندارند ، به همین دلیل شایعات را به راحتی می پذیرند. هر کلمه ای که در فضای مجازی گفته می شود به سرعت باور می شود و چنین جامعه ای به سرعت باور می کند و یک کلاغ چهل کلاغ درست می کند. این جامعه خیلی دیر به کتاب عادت می کند ، زیرا کتاب باعث می شود همه چیز را نقد کنیم.
عبدالعب اببار کاکا ادامه داد. “خانواده ها اغلب دوست دارند به آنچه هستند اعتقاد داشته باشند ، هرکسی که انتقاد می کند یا می خواهد آن را تحلیل کند خیلی مهم نیست.” در نتیجه ، مطالعه کتاب به انگیزه نیاز دارد و انگیزه ها در این جامعه کشته می شوند. نمایشگاه کتاب سابق به طور سنتی مکان جذابی برای دیدن کتاب بود ، اما اکنون بیشتر فضای مجازی با فضای فیزیکی جایگزین شده است. این یک تغییر وضعیت است ، اگرچه بد نیست ، در بعضی زمینه ها به نفع خوانندگان بوده است ، خوانندگان حرفه ای همچنان در حال یافتن کتاب های خود هستند ، اما وضعیت فعلی باعث شده تیراژ کتاب نیز کاهش یابد.
این آهنگساز در مورد معرفی کتاب توسط افراد مشهور ، برخی انتقادات زرد یا دست کم گرفته شده از کار ، اظهار نظر کرد. “من فکر می کنم این ناعادلانه است.” این افراد خود را هدف افراد مشهور می دانند و چون دانش بیشتری دارند به آنها می رسد. اتفاقاً جامعه ما به آن نیاز دارد. البته این امر به نحوه اجرای آنها نیز بستگی دارد. به عنوان مثال ، آنها کتابی را تجزیه و تحلیل کردند که حتی یک کتاب زرد نیز در ایجاد انگیزه در فرد برای رفتن و برداشتن آن و خواندن آن ارزشمند است. متأسفانه برخی منتقدان در جامعه هستند که مانع هرگونه حرکتی می شوند. آفت حکیمانه ای که بر فرزندان خود داریم ، از آفت نادانان ما کمتر نیست. برخی از افراد از خود پیشی می گیرند. من همچنین با تأکید بر مسئله افراد مشهور یا توهین به آنها به هیچ وجه موافق نیستم. به هر حال ، آنها به ابزاری تبدیل شده اند که می توانند در جامعه ما مفید واقع شوند. بد نیست وقتی آنها شروع به انجام کارهای خوب می کنند. همچنین مشاهیر داریم که کارهای خیریه انجام می دهند و کتاب ارائه می دهند. این را هم ببینیم. به نظر من ، این معرفی کتاب بسته به نحوه انجام معرفی می تواند مفید هم باشد. از توصیه “لطفا کتاب را بخوانید” ، کتاب باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و درگیر آن شود.
انتهای پیام: