این فرمانده شهید را میشناسید؟
پس از شهادت این فرمانده ، شهید محمد ابراهیم همت گفت که درس های فرماندهی خود را مدیون او هستم.
به گزارش سرگرمی برای همه ، ناصر کاظمی در 12 خرداد 1346 در تهران متولد شد. وی از همان ابتدای زندگی با اقشار محروم جامعه ابراز همدردی کرد ، سعی کرد در لباس ، کفش و کفش با کودکان فقیر و محروم برابر باشد. علی رغم سن کم ، او گفت: “من دوست ندارم لباس های جدید بپوشم اگر بچه های دیگر از آنها محروم شوند.
وی پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و شروع دبیرستان ، بیش از پیش به اسلام علاقه مند شد و علاقه او به تحصیل و دین در کنار تحصیل علوم و معارف اسلامی به وی رسید.
فعالیت سیاسی-مذهبی
ناصر کاظمی به دلیل حکومت ننگین رژیم پهلوی نمی خواست به سربازی برود ، بنابراین در دانشگاه پذیرفته شد و در رشته تربیت بدنی و پیراپزشکی ثبت نام کرد. پس از ورود به دانشگاه ، علیرغم نیاز شدید به کار فرهنگی جامعه ، وی تنها به تحصیل اکتفا نکرد ، شغل معلمی را در کنار تحصیلات خود برای ادای احترام به جامعه انتخاب کرد.
وی به دلیل علاقه به افراد فقیر ، فعالیتهای فرهنگی را به مدارس در جنوب تهران تبدیل کرد و درآمد اندکی کسب کرد ، کتابها و جزوات مذهبی را برای دانش آموزان خود آماده کرد و بدین ترتیب دانش آموزان خود را در زمینه مسائل دینی آموزش داد. اجتماعی و سیاسی را تشویق کرد.
کاظمی با درک ماهیت آمریکایی رژیم شاه ، مبارزات سیاسی خود را در سال 1977 تشدید کرد و به یکی از فعال ترین جوانان مسلمان انقلابی تبدیل شد. در همان سال به دلیل فعالیت های سیاسی وی در دانشگاه ، هنگامی که پرچم آمریکا سوزانده شد ، هنگام ورود ورزشکاران آمریکایی به ورزشگاه “آزاد” ، وی توسط ساواک شناخته شد و به ژاندارمری تحویل داده شد. او زندانی شد.
خانواده شهید کاظمی در این زمینه گفتند. پس از ورود ناصر در رشته تربیت بدنی به دانشگاه ، در سال 1956 ورزشکاران آمریکایی برای شرکت در مسابقات کشتی به ایران آمدند. او به همراه تعدادی دیگر از دانشجویان تصمیم گرفت پرچم آمریکا را در سالن مسابقات به آتش بکشد تا نشانه حمایت آمریکا از رژیم فاسد شاهنشاهی باشد. پس از مدتی فرار ، توسط رژیم دستگیر و در زندان کسر زندانی شد.
مدتی بعد ، در اوج انقلاب اسلامی ، تحت فشار ملت مسلمان ایران بر رژیم جنایتکار پهلوی ، وی مجبور شد به همراه گروهی از زندانیان سیاسی آزاد شود. به امید اینکه دیگر در سیاست شرکت نکند ، او نه تنها مبارزه سیاسی علیه رژیم را ترک نکرد ، بلکه فعالانه وارد عرصه شد.
فعالیتهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی
کاظمی ، یکی از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، در ژوئن 1979 به دلیل وظیفه دینی و انقلابی خود در حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی ، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.
ماموریت در سیستان و بلوچستان
پس از گذراندن یک دوره کوتاه خدمت سربازی ، به سیستان ، کشور اشغال شده بلوچستان رفت ، حدود چهار ماه در شهر چهار ابول مشغول به کار شد و در این مدت تمام نیروی خود را وقف خدمت به مردم مظلوم کرد. از آن منطقه
پدر کاظمی نقل می کند. وقتی ناصر از سیستان بلوچستان بازگشت ، از وضعیت مردم آن منطقه از من ناراحت شد. حتی یکبار ، هنگام گریه ، گفت:
تشدید توطئه های “شیاطین شرق” و احمق های درونی آنها که از عنوان “قوم عرب” برای شکستن وحدت امت ، خاموش کردن شعله های انقلاب اسلامی ، جلوگیری از صدور آن سوء استفاده کردند. احساسات قومی ناسیونالیستی سایر دوستان وی برای مقاومت در برابر توطئه تجزیه خوزستان به خرمشهر رفتند و تا پایان این پرونده در آنجا ماندند.
حضور در کردستان با مقاومت ضد انقلاب
پس از خنثی سازی قیام خوزستان ، شهید کاظمی با توجه به شرایط حساس کردستان ، به پیشنهاد شهید محمد بروجردی (فرمانده وقت انقلاب کردستان) برای مزدوران آمریکایی (دموکرات کومله) هرج و مرج و ناامنی ایجاد کرد. سپاه پاسداران) پیاده رو به چپ. این شهر ، که توسط شهید دکتر مصطفی چمران در ماه سپتامبر پاکسازی شد ، به دلیل خیانت عاملان سازش به عوامل دولت موقت دوباره به دست ضد انقلاب افتاد ، جاده های آن کاملاً ناامن شد و از هلیکوپترها استفاده شد. برای ورود و خروج از شهر
وی تصمیم گرفت تا تجارت خود را در این شهر با روابط عمومی فرمانداری و اداره متصل به آن آغاز کند ، زیرا قصد دیگری جز پاکسازی منطقه از آلودگی وجود جنایتکاران ، خدمت به مردم محروم آن کشور نداشت. به و کار روزمره خود را با اعتماد به نفس ، این باور که نقش مردم می تواند ایفا کند ، و دانش او از منطقه آغاز کرد. در این مدت ، به دلیل اقتدار ، شایستگی ، مدیریت ، علاوه بر فرمانداری ، به فرماندهی سپاه پاوه نیز منصوب شد ، اغلب پس از نیمه شب که کار تمام می شد ، با مسئولین و کارکنان با آنها ملاقات می کرد تا مشکلات آنها را برطرف کند.
کاظمی که شور حسینی را در نظر داشت ، زندگی خود را وقف حفظ این منطقه خونین اسلام ، به “کردهای” مظلوم با علاقه زیاد کرد. او از این واقعیت که بخشهای قابل توجهی از جاده های کردستان تحت حاکمیت ضدانقلاب بودند بسیار رنج می برد تا اینکه تصمیم گرفت ارتش و کمیته بین المللی صلیب سرخ را متحد کند ، نیروهای بسیجی را بیشتر راه اندازی کند و یک سری عملیات گسترده را آغاز کند. ضد انقلاب را از دست آنها بگیرید ، که در این زمینه نیز به موفقیت های چشمگیری دست یافتند.
کاظمی معتقد بود که سرزمینهای کرد باید آزاد شوند ، توسط بومیان پاکسازی شود ، بنابراین او تشکیل شد ، نیروهای بومی را سازماندهی کرد ، موفق شد راه را به پاوه و سپس به منطقه “نوربان و شش اشلاغ” ، که در آن منطقه گسترده بود ، پاکسازی کند. حوزه.
در بهار 1980 ، با یک حمله بسیار جسورانه با همکاری مردم محلی ، باینگان را پاکسازی کرد و در ژوئن 1980 ، از مردم محلی خواست برای پاکسازی منطقه نوسود به پاوه بروند. بعدها معلمان ، کارکنان و کسانی که به قداست جمهوری اسلامی ایران اعتقاد راسخ داشتند ، شبانه مخفیانه به پاوه آمدند. در ابتدای همان سال ، پس از سازماندهی نیروها ، عملیات موفقیت آمیزی را انجام داد ، اما هنگام بازگشت از منطقه عملیاتی ، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و زخمی شد. در جریان تلاش های خود در پاوه ، وی برای تصدی رهبری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کردستان به سنندج اعزام شد. وی در این سمت همچنین فعالیتهای درخشانی از جمله پاکسازی مناطق حساس استراتژیک مانند جاده بانه-سردشت ، کامیاران ، مریوان ، تکاب ، سینج ، آزادسازی بوکان ، سد بوکان و سایر فعالیتها را انجام داد.
می توان گفت که تمام سرزمین کردستان ، اماکنی که با آمدن مبارک این شهید شیر قلب مزین شده است ، گواهی بر خاطرات قهرمانی و مجاهدت اوست.
ویژگیهای اخلاقی:
سخاوت ، شجاعت ، مقاومت ، ظلم به مردم کرد مسلمان ، عشق به مردم ، جدایی آنها از صفوف ضدانقلاب ، مردم مظلوم منطقه بیش از پیش به او علاقه مند شدند. به طوری که مردم او را ناصر می نامیدند. آنها برای فرزندان خود انتخاب کردند و به این نام افتخار می کردند. پیام او این بود که صفوف ضد انقلاب باید از مردم جدا شود و با مظلومان و “محرومان” با نهایت مهربانی رفتار شود.
کاظمی مجاهد نستو فرماندهی توانا ، برادری دلسوز برای مردم ، معلم ارجمند ، الگوی خوبی برای دوستانش بود.
لبخند جاودانه و زیبای او ، که برای دیگران موعظه می کرد ، از شهدا یاد می کرد ، بهشت را توصیف می کرد ، برای پرسنل تحت مسئولیت او به خوبی شناخته شده بود. با اطمینان صحبت کرد. او همیشه سعی می کرد قبل از شروع هرگونه مأموریت ، نیروهای عملیاتی ، واحدهای کمکی ، مسئولیت های هر یک را با جزئیات توجیه کند. او به آنها روحیه می داد ، در میدان نبرد جلوتر از آنها حرکت می کرد ، این عمل قوت قلب رزمندگان بود.
او باهوش ، بصیر ، شجاع ، جدی ، مصمم و دوست داشتنی بود. او همیشه در یاد خدا عمل می کرد و منتظر شهادت بود. ضدانقلاب از پشتکار و شجاعت او خسته شده بود.
او معتقد بود که هر کس مسئول چیزی است باید بر کار زیردستانش کنترل کامل داشته باشد ، اینطور بود. او تمام واحدهای تحت فرماندهی خود را تحت کنترل داشت.
چگونه شهادت بدهیم؟
او در اوایل سال 1982 ازدواج کرد ، اما ازدواج او تأثیری بر حضور فعال او در میدان جنگ نداشت. بلکه او فعالتر ، تمیزتر از روز قبل ، وظایف و مسئولیتهای خود را پیگیری کرد تا سرانجام ، پس از انجام آخرین ماموریت خود در شمال کردستان در 6/6/1361 ، پاکسازی محور پیرانشهر-سردشت در یکی از روستاهای سردشت ، آرزوی دیرینه اش ، دست دراز کرد ، شهد شیرین شهادت را نوشید و به سوی معشوق پرواز کرد.
داستان شهید همت
شهید همت در سالهای پس از شهادت ناصر می گفت که من درس فرماندهی خود را مدیون ناصر کاظمی هستم. در واقع ، نام شهید ناصر کاظمی با کردستان گره خورده است.
انتهای پیام: