آقای مجری، خانم کارشناس، لازم نیست مقاومت را به ما یاد بدهید!

تیراندازی ها یکی و دو بار تا و بعد از شب های نوروز ادامه داشت. وضعیت عجیبی بود. حتی چند ساعت مانده به پایان سال ، صدای سیگنال قرمز در رادیو و تلویزیون در اواسط زندگی به گوش می رسید که برای تحویل سال نو در شهر ، به رنگ قرمز و سفید آماده می شد. در شهرهای هدف ، پناهگاه ها ، پناهگاه های امن یا سایر شهرها ، مجریان رادیو ، رادیو و تلویزیون در آن زمان برنامه های معمول را هنگام تماشا یا گوش دادن قطع می کردند ، در عین حال آرامش و امید را به همراه می آوردند. ادبیات حماسی آن سالها. مردم به استقامت فراخوانده می شدند ، در آن روزها لازم نبود مجری تلویزیون یا کارشناس یا مجری رادیو سخت تلاش کند تا حرف هایش به ذهن خطور کند و او را باور کند ، زیرا ما می دانستیم که او با دیگران در یک سطح مساوی است ، حتی در بعضی از ما که موشک شلیک کردیم. ما در شهرهای هدف بمب نبودیم ، در وضعیت خطرناک تری قرار دارد ، کافی بود سخنان وی را بپذیرید ، حتی اگر گاهی اوقات حماسه ای اغراق آمیز داشته باشند. لحن و آنها را در کنار ما در نظر بگیرید.

سالها از آن روزها می گذرد ، در آستانه سال جدید ، در شرایطی که از نظر فشارهای اقتصادی ، مشکلات مشابه آن دوره نیست ، یا به گفته برخی مقامات ، حتی دشوارتر از آن دوره است ، گرچه برای سالها ، تلویزیون منبع اخبار نبوده است. این روزها با کمک شبکه های اجتماعی یکی از سخنرانی های یکی از مجریان رسانه ملی دیده می شود که در آن او خواستار مقاومت در برابر شرایط برای تحمل شرایط است ، اما به نظر می رسد از نظر مارکس ، وقایع نسخه کمدی واقعه غم انگیز قبلی این دعوت از مقاومت میزبان خنده دار ، تصنعی به نظر می رسد ، نه تنها امیدی ایجاد نمی کند بلکه احساس بدی به ما می دهد. همانطور که می دانیم او تازه از سفر به فرنگ بازگشته است ، وقتی اطمینان یافت که خانواده اش در مکانی امن و امن زندگی خواهند کرد ، اکنون او آنها را به ایستادگی و مقاومت دعوت می کند. ما هنوز کسی را که به عنوان یک متخصص به نظر می رسد برای دعوت از ما به تحمل ، رضایت ، کم خوردن یا نخوردن دعوت می کند به منظور غلبه بر این شرایط دشوار ، به پایان رسانده ایم. باز هم سخنان او خوب نمی نشیند و سخنان او مخاطب را اذیت نمی کند. هیچ کس سخنان او را نمی پذیرد ، زیرا همین چند نکته وقتی او به قیمت مرغ اشاره می کند ، معلوم می شود که او نه تنها در کنار مخاطبان خود نیست ، بلکه پای او به غیر از سوپرمارکت های لوکس شهر نیز نرسیده است. ست مرغ منجمد. بازار روز تالار شهر خالی است ، نسخه پیچیده است.

این تصویر شکاف در “مخاطبان” رسانه ملی را نشان می دهد که همچنان در حال گسترش است.

فقط یک اکراه ، ترحم برای سرمایه بودجه دولت باقی مانده است که به پای این صدا و سیما ، کارشناسان می افتد و نتیجه ای جز سلب اعتماد مردم از رسانه ملی ندارد.

5757