چرا «مرگ» بر اثر کرونا در ایران رکورد زد

کرونا در ایران

تا به امروز ، 221 مرگ و میر بیشترین میزان مرگ و میر در ایران از ویروس Corona گزارش شده است. آماری که با واکنشهای بسیاری روبرو شد. یکی نتایج تست تاجگذاری مثبت را همه کسانی که تمام سوابق بهداشتی را رعایت نمی کنند مقصر می داند و دیگری فکر می کند که نباید همه اشتباهات را مقصر دانست. برخی از احیای بیماری کرون را نتیجه مردم در غفلت از نقاب زدن و جشن گرفتن مجالس خود می دانند ، اما برخی دیگر معتقدند که دولت آن را عادی کرده و این بیماری را احیا کرده است.

اگرچه برخی افراد کارهای اجتماعی خود را در این زمینه انجام می دهند و منافع جمعی را به منافع فردی خود ترجیح می دهند ، اما کسانی هستند که خود را مهمتر از منافع جمعی می دانند و از همین جا است که نقش مردم در جلوگیری از زنجیره Coronavirus روشن می شود.

این انسان شناس معتقد است که یکی از دلایل افزایش تعداد کشته ها در اثر بیماری های قلبی عروقی مبتنی بر دو محور مشترک است ، یعنی دولت (فرهنگ سیاسی مبارزه با این بیماری همه گیر) – عادی سازی شرایط عادی سازی انسان. این پدیده از شدت لازم برخوردار نبود ، به خصوص در ابتدای این رویداد ، اکنون شاهد افزایش تعداد مرگ و میرها در اثر بیماری های قلبی عروقی در این کشورها هستیم. به عنوان مثال ، رئیس جمهور آمریكا مدتها است كه مانع از پوشیدن ماسك ها نمی شود كه ، بی روح ، بعضی از مردم از این رفتار و ظاهر رنج می برند. یا وقتی اعلام شد که از روز شنبه همه چیز عادی است ، بیشتر افرادی که به دلایل فرهنگی و شخصی زیادی نمی خواستند شرایط اوج بیماری را قبول کنند ، که برخی هنوز آن را قبول نکرده اند ، تحت تأثیر این دیدگاه ها فکر می کنند. شرایط زندگی عادی او را از سر گرفت. در همین حال دولت ها می توانند با سیاست های خود بیماری را کنترل کنند. در کشورهای در حال رشد مانند اسپانیا ، ایتالیا و آلمان ، آنها به دلیل برنامه ریزی دقیق دولت توانستند این بیماری را کنترل کنند. اما در ایران می بینیم که همه چیز به حالت عادی برگشته است و این موضوع بر دیدگاه ها و زندگی افراد تأثیر می گذارد و عادی سازی باعث می شود افراد نادیده گرفته شوند. به عنوان مثال ، چرا باید به کارگران پرخطر اجازه داده شود که در چنین شرایطی فعالیت خود را از سر بگیرند؟ ممکن است به سینماها دستور داده شود که فیلم ها بر اساس فاصله اجتماعی ساخته شوند ، اما در عمل این امکان را می دهد تا شبکه بیماری ها ادامه یابد. همانطور که دیدیم ، با اجازه باز کردن یا بستن سالنها ، این بیماری تشدید شده است. یا وقتی محدودیت هایی برای برنامه های سفر تعیین شده باشد ، شرایط برای کسانی که هر روز مجبور به سفر به این مناطق هستند دشوارتر می شود. همه افراد قادر نیستند هر روز با تاکسی یا آژانس مسافرت کنند و در نهایت مجبورند از وسایل نقلیه عمومی که شلوغ ترین مکان در چنین مکان هایی است استفاده کنند و این بیماری را منتقل می کنند.

حسین میرزا که دکترای خود را برای انسان شناسی از فرانسه دریافت کرده است ، ادامه می دهد: حتی اساتید دانشگاه از 6 ژوئن موظف به شرکت در این دوره بودند. در حقیقت اساتید دانشگاه مجبور بودند در حالی که دانشجویان حضور نداشتند در دانشگاه حضور یابند و آن دسته از جهاتی که نیازی به آنها نبود ، به انتقال بیماری کمک می کرد. این اقدامات عادی شدن وضعیت را نشان می دهد. بیشتر این سیاست می تواند به موضوعات اقتصادی برگردد ، اما گاهی اوقات اقتصاد و زندگی مردم در تضاد است. کنفرانس ها نباید اجازه فعالیت داشته باشند ، اما می توان از بروز بیماری جلوگیری کرد. اگر بخواهیم چرخ اقتصاد چرخانده شود ، زندگی مردم ایمن باشد ، به چیزی نخواهیم رسید. تعداد زیادی از مردم مسئولیت این مسئولیت را برعهده گرفتند و در صورت برگزاری مراسم یا جشن ، آن را لغو كردند ، اما تعداد معدودی از افراد كه اصرار بر برگزاری آن داشتند ، این بیماری را به طور گسترده گسترش دادند. از طرف دیگر ، عادی سازی کانون توجه مردم است. به عنوان مثال ، در اسفند ماه شاهد اوج بیماری بودیم ، با بیشترین فشار دولت ، بسیاری از افراد نیز به شرایط قرنطینه رعایت می کردند ، اما برای افراد جامعه آستانه تحمل وجود دارد که با زیرساخت های فرهنگی تعیین می شود. همزمانی قرنطینه با عید ، اولین موج جدی را آغاز کرد. مردم تصمیم گرفتند در ایام تعطیلات سفر کنند ، زیرا نوروز از نظر فرهنگی با سفر و دیدنی ها ارتباط دارد ، اگرچه بازدید و بازدید از آن کاهش یافته است ، اما سفر ادامه پیدا کرده است و باعث می شود برخی مناطق تحت تأثیر اپیدمی و وضعیت قرار گیرند. برخی استانها را به رنگ قرمز بگذارید. در نتیجه از نظر فرهنگی ، انجمن نوروزی با این سفر همراه بود و از طرف دیگر آستانه تحمل انسان که یک ماه بعد افت کرد ، موج اول را به وجود آورد. سپس دولت شروع به حل و فصل اوضاع در ماه مه کرد ، بنابراین اکنون ما دوباره شاهد اوج بیماری هستیم. در واقع ، ما شاهد نقش رنگارنگ دولت بودیم که نتوانست اوضاع را کنترل کند.

وی به یکی از مشکلات مهم مردم اشاره کرد – اپیدمیولوژی. صدای ذهنی افراد با شرایط حاکم بر جامعه مطابقت دارد. حتی اگر بیماری کرونا وجود نداشته باشد ، به دلیل عدم ثبات اقتصادی ، شاهد افزایش قیمت کالاهای اساسی ، دلار و طلا هستیم که این امر تأثیر خوبی برای جامعه ندارد و مردم از چنین جو متروک و ناامیدی رنج می برند. در چنین شرایطی به نظر می رسد امید مردم کم می شود ، به همین دلیل بسیاری از افراد بیماری را جدی نمی گیرند ، حتی ماسک نمی پوشند. هیچ کس نمی تواند به طور رسمی این را بگوید ، اما مانند سیگار کشیدن است. افرادی که سیگار کشیدن را شروع می کنند می دانند که در طولانی مدت آنها را خواهد کشت ، اما آنها اصرار دارند که این کار را انجام دهند. تا زمانی که کاهش امید و شرایط مطلوب در جامعه وجود داشته باشد ، درصد مبتلایان به اجساد مانند کورونا نیز کاهش می یابد ، این تخم عقیده ما را در شرایط بحرانی تر قرار می دهد. از سوی دیگر ، رسانه ها به اندازه کافی تصحیح نمی کنند تا از مدل فکری مربوطه در این حوزه تصحیح کنند ، اگرچه فکر می کنم در این مورد با شرایط خاصی روبرو هستیم ، و رسانه تنها مقصر نیست. اما رسانه ها فقط موضوع را کلیشه زدند و تعداد کشته ها و مجروحان را اعلام کردند و در برخی موارد به شوراهای درمانی ، مانند شستن دست ، در حالیکه می توانند خلاق باشند ، به شوراهای درمانی برمی گردند. بعضی اوقات لازم است از روش صحیح برای حل این مشکل تقلید شود ، به عنوان مثال در دنیا تبلیغات زیادی با استفاده از تلفن های همراه انجام می شود تا از بروز حوادث جلوگیری شود ، در حالی که ما تبلیغات زیادی در این زمینه نداشته ایم. ما از افراد خلاق برای معالجه بیماری عروق کرونا ویروس قلب استفاده نکردیم و ندیدیم که رادیو و تلویزیون تأثیرات لازم را بر مخاطبان داشته باشند. یکی از بهترین راه حل های این کار استفاده از زبان کودکان است. در ابتدا تأکید شد که نباید از خبر ازدواج کودکان آگاه شد ، اما فکر می کنم اشتباه است ، زیرا کودک باید از مرگ بترسد ، مرگ بخشی از زندگی است و ما باید آن را بپذیریم ، اما اینکه بگوییم کودک نباید اینگونه باشد. آیا گوش دادن به این پیام ها اشتباه است زیرا این امر روی او تأثیر منفی می گذارد ، برای مثال اگر یکی از اعضای خانواده نزدیک خود گم شود ، تأثیر بدی روی کودک نخواهد گذاشت؟ فکر می کنم بهتر است در این زمینه بیشتر مراقب باشید. بگذارید نقش خانواده ها را در شکستن زنجیره های بیماری جدی بگیریم. در این زمینه جایی برای گفتگوهای بیشتر وجود دارد.

به گفته این مدرس دانشگاه ، مردم بدون در نظر گرفتن دولت ، می توانند ایده های عمیقی درباره این رویداد داشته باشند. بخشی از کنترل زنجیره بیماری باید مدیون خانواده هایی باشد که ارتباط خود را با دنیای واقعی از دست داده اند و از طریق فضای مجازی با یکدیگر در ارتباط هستند. وقتی به فکر ترویج فرهنگ عمومی نباشیم ، از چنین موارد همه گیر خلاص می شویم. ما در طول سال ها کارهای زیادی برای فرهنگ عمومی نکرده ایم ، بنابراین اعتماد عمومی ، مشارکت و مسئولیت در حال کاهش است و حتی ترغیب مردم به انجام این کار کافی نیست. در حال حاضر ، انجمنی وجود دارد كه به گفته دولت لزوماً به نفع ما نیست ، كه امكان پذیر است زیرا نشان از كاهش اعتماد – سرمایه اجتماعی دارد. وقتی یک نامزد وعده می دهد ، و مردم در پایان دوره خود متوجه می شوند که وعده های داده شده توسط آن شخص برآورده نشده است ، چگونه انتظار داریم که آنها به آن شخص اعتماد کنند؟ این روزها ، کنار گذاشتن اعتماد اجتماعی ، نقش فرهنگ عمومی ، تأثیرگذار است ، ما شاهد کاهش مسئولیت اجتماعی هستیم ، به حدی که مردم در تلاش برای عادی سازی هستند ، آنها اخطارها را جدی نمی گیرند. تا زمانی که این سیاست ادامه یابد ، ما شاهد اتفاقات خوشایند نخواهیم بود.

اعتماد عمومی می تواند در این امر نقش مهمی ایفا کند. موضوع اعتماد به نفس عمومی و سرمایه اجتماعی نقش مهمی در مبارزه با همه گیری ها دارد.

در همین راستا ، وی معتقد است – غلامرضا گفاری ، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ، که سابقه تحقیق در زمینه سرمایه اجتماعی را دارد ، معتقد است. تجربه نشان می دهد که وقتی با یک اپیدمی روبرو می شویم که اعتماد به نفس سرمایه اجتماعی بالایی داشته باشد ، با یک مشکل جمعی روبرو می شویم ، مشکلی که به یک شخص تعلق ندارد بلکه یک بیماری همه گیر است ، وقتی اعتماد اجتماعی و عمومی حل شود بسیار ساده تر است. و سرمایه اجتماعی کم است. معمولاً مردم آنطور که باید به اقدامات جمعی توجه نمی کنند ، زیرا مواجهه با بیماری همه گیر ، یک مشکل فردی نیست بلکه یک مشکل جمعی است. مشکلات بزرگ نیاز به اقدام جمعی دارد. به طور طبیعی ، ما به سرمایه های غیر شخصی و اجتماعی نیاز داریم تا بتوانیم اقدامات جمعی انجام دهیم که به جامعه مطلوب کمک کند. وظیفه پیش روی ما یک کار بالقوه است که معمولاً نیاز به تلاش مسئولان و مردم دارد و نمی توان کل مسئله را به مردم یا دولت و مقامات واگذار کرد. تا زمانی که ارتباطی با تمام دیدگاه وجود نداشته باشد ، کار یک مجموعه سخت کوش نتیجه کافی نخواهد داشت. بنابراین بهترین شرط برای مردم و دولت ، عزم جامعه است.

وی با اشاره به نقش فرهنگی جامعه ما در برخورد با کورو ویروس ، برگزاری مراسم ، عروسی یا تشییع جنازه برخی از افراد در چنین شرایطی گفت: هر واقعیت اجتماعی گذشته تاریخی ، فرهنگی دارد. نکته مهم این است که وقتی با موضوعی روبرو می شویم که دانش تاریخی – اجتماعی در مورد آن داشته باشیم ، اما در آن لحظه و وقتی می خواهیم رفتار و عمل خود را تنظیم کنیم ، این کار را از ذهن خارج می کنیم ، از احساسات یا احساسات. و احساساتی که ریشه در خرد ندارند. اگر تصمیم مبتنی بر عقل نباشد ، پس البته به دیگران هدایت نمی شود ، منافع دیگران را نیز در نظر نمی گیرد بلکه خودخواه است و به منافع جمعی توجه نمی کند. این خطرات آن را دارد. اقداماتی که در یک جامعه ناقص انجام می شود نباید خودخواهانه باشد بلکه باید به دیگران هدایت شود و براساس منافع مشترک بنا شود و وقتی این اتفاق بیفتد ، معمولاً منافع عمومی وجود دارد. با این حال ، این موضوع نیاز به تجزیه و تحلیل در سطوح مختلف دارد ، زیرا موضوعات کلان ، متوسط ​​و خرد از این نظر تأثیرگذار است. از نظر افزایش یا کاهش شیوع تاج تفاوت معنی داری بین کشورهای جامعه وجود دارد که این امر به سیاست های رفاهی اشاره دارد که در موضوعات اجتماعی بسیار مهم هستند.

انتهای پیام