پوتین در محاسبات خود به روی کارآمدن راستگرایان در اروپا دل بسته تا بتواند جنگ اوکراین را به سود خود تمام کند

جنگ اوکراین

در ابتدای جنگ که هنوز چشم‌اندازی برای طولانی‌شدن آن و هزینه‌های اسرائیل برای تسلط کامل بر غزه وجود نداشت، مواضع اروپایی‌ها و حتی دولت بایدن همچنان بر حمایت متناسب از جبهه جنگ در اوکراین بود. در این میان وزیر دفاع آلمان از بسته جدید 1/1 میلیارد دلاری کمک به اوکراین شامل سامانه دفاعی پاتریوت و تانک‌های لئوپارد خبر داد و کمیسیون اروپا نیز اعلام کرد، تشدید درگیری اسرائیل و فلسطینیان به کاهش حمایت از اوکراین منجر نخواهد شد اما این تازه آغاز ماجرا بود.

ادامه جنگ حماس-اسرائیل و مواجه‌شدن اسرائیل با انتقادات گسترده به کشتار غیرنظامیان و هشدارهای غرب، هجمه‌های بین‌المللی و قطعنامه سازمان ملل علیه آنان، زمان‌بر بودن کشف و تخریب تونل‌ها، کشف مراکز نظامی، تجهیزات و تسلیحات حماس به منظور پیشبرد هدف تسلط نسبی به سمت تسخیر کامل غزه، منجر به طولانی‌تر شدن جنگ شده کما اینکه خود نتانیاهو نیز به‌تازگی اعلام کرده این جنگ ماه‌ها به طول می‌انجامد.

در چنین وضعیتی هزینه‌های بسیار نیز دامنگیر اسرائیل شده که بنا به گزارش اخیر نیویورک‌تایمز تاکنون به بیش از ۱۸ میلیارد دلار رسیده است و اگر تا پنج ماه دیگر ادامه یابد، اسرائیل باید حدود پنجاه میلیارد دلار هزینه کند. ورای وضعیت ادامه‌دار جنگ و نیازهای اسرائیل به حمایت همه‌جانبه آمریکا و همگامی اروپا با آمریکا نسبت به تهدید جدید ژئوپلیتیک، خطر ایجاد دو جبهه جنگ دیگر، یکی گسترش ابعاد درگیری‌های اسرائیل با حزب‌الله لبنان با وجود بی‌خانمان شدن شصت هزار لبنانی و صدهزار اسرائیلی در دو سوی مرز و دیگری ایجاد جبهه تقابلی در قالب یک ائتلاف علیه حوثی‌های یمن پس از تصمیم هفت شرکت بزرگ کشتیرانی به ممنوع‌کردن عبور کشتی‌هایشان از تنگه باب‌المندب، باعث شد توجهات جهانی از اوکراین کاملاً دور و متمرکز بر منطقه خاورمیانه گردد.

روسیه با آغاز جنگ در غزه، به دلیل انزوای بین‌المللی نتوانست نقش مهمی ایفا کند و موضع‌گیری‌های دوپهلوی پوتین درباره بی‌سابقه خواندن حمله حماس و حق دفاع اسرائیل نشان داد روسیه حتی با وجود نفوذ تاریخی در حوزه اعراب و روابط سیاسی با اسرائیل قادر به برداشتن گامی به پیش برای آتش‌بس نیز نبود. روس‌ها حتی در طول جنگ غزه به دلیل وارد شدن دو ناو هواپیمابر آمریکایی «جرالد فورد» و «آیزنهاور» به دریای مدیترانه بازدارندگی دریایی‌شان در نزدیکی سوریه را از دست دادند.

در این شرایط پوتین با رصد کردن وضعیت اوکراین و انتظار به کاهش ملموس کمک‌های مالی و نظامی به آنها در آینده نزدیک، به شرط ادامه جنگ غزه و پایداری خطرات بالقوه در خاورمیانه، درصدد است فرصت را مغتنم بشمارد و ضربه‌های مهلکی به اوکراین وارد آورد تا حداقل بتواند مناطق تحت کنترل‌اش را در اوکراین به بالاتر از هفده درصد فعلی برساند.

آنها در واپسین روزهای سال ۲۰۲۳ با استفاده از جنگ‌افزار پیشرفته هایپرسونیک که سیستم دفاعی پاتریوت نیز قادر به رهگیری‌شان نیست، توانستند یکی از سهمگین‌ترین حملات را از آغاز درگیری‌ها تا امروز علیه اوکراین انجام دهند.

پوتین به‌رغم انزوای بین‌المللی و تحریم‌های گسترده توانسته مطابق با سیاست تاریخی صبر و مقاومت روسی‌ زمان بخرد و تا حدی بحران‌های جنگ را مدیریت کند. یکی از مهمترین مسائل بحث، نیروی انسانی جنگ هست که پوتین توانسته در پاییز ۲۰۲۳ نسبت به اوایل جنگ نیروهای خود را دوبرابر کند و به چهار برابر سربازهای اوکراینی برساند؛ مسئله‌ای که حالا در طرف مقابل به یک وضعیت نامطلوب رسیده است؛ به‌تازگی یکی از فرماندهان ارتش اوکراین درباره مشکل تامین نیروی جنگ گفته بود؛«در آغاز جنگ، به دلیل شور و هیجانی که از احساسات‌ میهن‌پرستی نشأت می‌گرفت، همه به میدان‌های جنگ شتافتند و از نظر نیروی انسانی مشکلی وجود نداشت اما حالا وضعیت تغییر کرده است.»

روسیه در دوره پیش‌رو و شرایط منبعث از آن سعی می‌کند منافع ژئوپلیتیک خود را هم بیشتر مدنظر داشته باشد. در بحث بازدارندگی دریایی در منطقه خاورمیانه نیز آنها در تلاش برای فرستادن ناو «دریاسالار گریگوروویچ» به نزدیکی آب‌های سوریه هستند تا بتوانند مجدداً حوزه نفوذ خود را در آنجا تقویت کنند.

با در نظر گرفتن اهدافی این‌چنین، پوتین چند روز پیش مدعی شد، در مذاکره با مصر و اسرائیل برای برپایی بیمارستان صحرایی در غزه آمادگی خود را اعلام کرده است. در مجموع پوتین با نگاه ویژه به ادامه جنگ در غزه و درگیری آمریکا و اروپایی‌ها در خاورمیانه به دنبال رعب و وحشت در اوکراینی‌ها، تصرف مناطق جدید و در تنگنا قرار دادن دولت اوکراین است تا در نهایت راهی برای پایان جنگ و اعلام پیروزی بیابد و پس از آن بازگشت روسیه به عرصه جهانی را محقق کند تا در محاسبات خود به سمت هدف‌شان یعنی نظم چندقطبی در عرصه بین‌المللی گام بردارند؛ محاسباتی که مشخص نیست چه مدت، با چه پشتوانه‌ و چه ابتکارات دیپلماتیکی به‌دست آید اما آنچه مشخص است جنگ غزه و پتانسیل بالای منطقه برای نزاعی جدید به‌طور قطع آرایش قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای را تحت تاثیر قرار داده و حالا روسیه میدان جنگ اوکراین را باب طبع خود می‌بیند.

از همین جنگ غزه و پیامدهای آن در اروپا و غرب، ممکن است در عرصه جهانی راه دیگری هم برای روسیه باز شود و آن روی کار آمدن راست‌های محافظه‌کار در اروپا و سایر نقاط جهان است، کسانی‌که افکار عمومیِ عدم مداخله و کاهش هزینه‌دهی در فضای بین‌الملل و ممانعت از ورود مهاجران و پناهندگان را نمایندگی می‌کنند و علاوه بر دو جنگ اوکراین و غزه، جنگ داخلی سودان نیز به تنهایی پنج میلیون نفر آواره بر جای گذاشته است.

این در حالی است که پژوهشکده شورای امنیت ملی آمریکا نیز سال ۲۰۲۳ را سال روی کار آمدن احزاب دست‌راستی در سراسر اروپا دانسته؛ به‌نحوی‌که خاطرات سقوط دموکراسی‌های غربی یک قرن پیش را زنده کرد؛ چه آنکه خود روسیه نیز در این زمینه هر جا فرصت را مناسب دیده، کوتاهی نکرده و همین چند روز پیش نیویورک‌تایمز با افشای سندی از انتخابات ۲۰۲۲ فرانسه خبر داد، یک دیپلمات سابق روس از کمپین حزب دست راستی مارین لوپن حمایت مالی داشته است؛ شرایطی که اگر منتج به حضور ترامپ بر مسند قدرت شود، بازگشت روسیه به وضعیت قبل از جنگ و بازیگری بیشتر و مهمتر در حوزه‌های تحت نفوذ خود، اروپای شرقی، قفقاز و خاورمیانه دور از احتمال نخواهد بود.

23302