عمومی

عجیب‌ترین تغییر ممکن روی نیمکت تیم ملی!

سیزده سال پیش در چنین روزهایی اتفاقی افتاد که هیچکس انتظارش را نداشت. مخصوصا علی دایی.

به گزارش سرگرمی برای همه: تمرین سه وی نوشت: بدون شک اگر علی دایی می خواست تنها یک نفر جانشین او روی نیمکت تیم ملی باشد، قطعا نامش محمد مایلی کهن بود. شکست تلخ نوروزی تهران در مقابل عربستان چاره ای جز تغییر شهریاری نگذاشت و در نهایت علی کفاشیان در گفت و گوی تصویری با «کیش» 90 رسما اعتراف کرد که قدرتی ندارد حتی جای یک لیوان آب را عوض کند. در فدراسیون این تصمیم توسط بالاترین نهادها اجرا شد.

حدود یک هفته پس از کنار گذاشتن علی دایی از تیم ملی، در شرایطی که شایعاتی مبنی بر جایگزینی افشین قطبی برای نیمکت نشینی دایی به گوش می رسید، محمد مایلی کهن پس از بازی های مقدماتی جام جهانی هدایت ایران را برعهده گرفت. برای اینکه ریشه های این انتخاب عجیب را دریابیم به 15 سال قبل یعنی اولین دوره حضور این سرمربی روی نیمکت تیم ملی ایران برگردیم.

مرد عجیب و حاشیه های غیر منتظره

مایلی کوهن در مارس 1989 از پرسپولیس کنار رفت و در مصاحبه ای عجیب اعلام کرد که به زودی نماینده قهرمان پنبه خواهد بود. عده ای فکر کردند منظور او علی پروین و بازی با آتش است، اما چند روز بعد سلطان دوباره درخواست همکاری کرد و این اجرای «پنبه‌بازان» به امروز موکول شد.

از همان سال های اول خداحافظی از فوتبال شاهد حضور محمد مایلی کهن در کنار علی پروین در کادرفنی پرسپولیس و سپس در تیم ملی بودیم. در آن ضربه شلوغ، سمت مربی دروازه بان ها برای او در نظر گرفته شده بود و جدال با احمدرضا عابدزاده، تلاش برای ترغیب بهزاد غلامپور برای آوردن علی پروین به میدان، شاید تنها خاطرات قابل توجه محمد مایلی کهن در آن عجیب باشد. موقعیت

اما بعد از آن فاجعه دوحه پیش آمد و تیم ایران با عملکردی عجیب و انتقادی در بین شش تیم پنجم شد و به جام جهانی 94 آمریکا نرسید. اما در آن لحظه محمد مایلی کهنی به طرز عجیبی اخم کرد و از آنجا بود که روابط تقریباً همیشه بد او با مطبوعات آغاز شد. شایعات حاکی از درگیری این مربی جوان با نماینده رسانه قطری، فحاشی و حتی ضرب و شتم محمد مایلی کهن پس از نتایج ضعیف تیم ملی است.

در روزهایی که علیرغم نتایج بد، کمتر رسانه ای جرات انتقاد از علی پروین و تمسخر او را داشت، شاید همه چیز برای محمد مایلی کهن به هم خورد. سردبیران این نشریات تا آنجا جمع شدند که با صدور بیانیه ای مدعی شدند دیگر هرگز اخبار محمد مایلی کهن را پوشش نخواهند داد.

خبرهای عجیب زمانی منتشر شد که محمد مایلی کهن دستیار بهمن صالح نیا در تیم جوانان بود و تیم ملی تنها یک سال پس از جام ملت های آسیا که در پاییز 75 در امارات برگزار می شد بدون مربی ماند. در زمستان 1353 فدراسیون فوتبال ایران اعلام کرد که محمد مایلی کهن و مجید جهانپور به عنوان مربی در کادر فنی تیم ملی فعالیت خواهند کرد. در آن زمان مشخص نبود که آیا این دو نفر نقش اصلی را داشتند یا اینکه فرد دیگری به جمع آنها اضافه می شود یا خیر. در واقع بیانیه فدراسیون مبهم و نامفهوم بود و برخی تصور می کردند شاید اعضای این گروه با انتشار این خبر قصد ارزیابی واکنش جامعه فوتبال را داشته باشند.

اما در نهایت در روزهایی که پیشنهاد ناصر حجاز، فیروز کریم یا نامه های خارجی برای هدایت تیم ایران مطرح می شد، بالاخره مشخص شد که محمد مایلی کهن به عنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شده است. مجید جهانپور و نادر فریادشیران نیز کمک های لازم را دریافت کرده اند.

محمد مایلی کهن علیرغم موفقیتش با تیم ملی فوتسال در جام جهانی 1992، تقریباً هیچ تجربه مربیگری در فوتبال نداشت، و انتخاب، همانطور که انتظار می رفت، واکنش و انتقادات زیادی را برانگیخت. با درخشش در مرحله اول مقدماتی جام ملت های آسیا، پیروزی در تهران مقابل قرقیزستان، سریلانکا و …، نمایش یک بازی تهاجمی، فضای فوتبال عمومی کم کم از انتقاد و تمجید از شاگردان محمد مایلی کهن باز ماند.

این مربی جوان خیلی زود با نام های باتجربه ای چون امیر قلعه نویی، صادق ورمزیار، محسن گروسین، علیرضا حکیم زاده و… وارد تیمش شد و تنها چند ماه مانده به شروع مسابقات ستاره های جوانی چون نیما نکیسا، مهرداد میناوند، داریوش اف حامد کاویان پور، مهدی مهدوی کیا، خداداد عزیزی، علیرضا منصوریان، کریم باقری، فرهاد مجیدی و… توسط کادر ثابت تیم ملی به رختکن تزریق شدند. تصمیمی که در ابتدا مخالفان زیادی داشت اما محمد مایلی کهن در سال 75 ثابت کرد که این تغییر نسل چه نتایج مثبتی به همراه خواهد داشت.

نتایج سریع، نمایش های درخشان و گلزنی ایران پس از شکست تلخ و غیرمنتظره از عراق در بازی اول آغاز شد. ما در دهه 1980 آنقدر به عربستان، کره جنوبی و عراق باختیم که با این تیم جوان و آماده تشنه انتقام از رقبای آسیایی خود بودیم. عراق این کار را نکرد اما با شیرین ترین تخم مرغ ابتدا عربستان را با سه گل و کره جنوبی را با شش گل مجازات کردیم و با حداکثر اقتدار به نیمه نهایی رسیدیم.

اما حتی در آن روزهای باشکوه مطبوعات و جامعه فوتبال به سختی می خواستند از محمد مایلی کوهان تمجید کنند. تکیه بر درخشش علی دایی، عزیزی و باقری و حتی استانکو و اخبار مربوط به ترکیب ایران مقابل کره جنوبی توسط حشمت مهاجرانی (خبر عجیب مجله همشهری در جریان مسابقات) باعث شد همه چیز را ارزیابی کنند. به جز صحبت های محمد مایلی کهن روی نیمکت ذخیره های تیم ملی.

خیلی هم عجیب نبود. درگیری با رضا شاهرودی، اخراج او از تیم ملی و همچنین نیمکت نشینی احمدرضا عابدزاده به بهانه مصدومیت (مصدوم نشدن)، باعث شد تا محمد مایلی کوهن توسط هواداران تیم بدحجاب، اگرچه تقریبا دو دهه بازی در پرسپولیس. عدم تمایل او به بازی دادن به بازیکنانی مانند پاشازاده و زرینسه و عدم دعوت از علیرضا اکبرپور (ستاره استقلال در سال 1976) باعث نارضایتی هواداران استقلال از او شد.

تقریبا تمام آثار محمد مایلی کهن به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. یک بار در آن سال استقلال با پنج گل فولاد را شکست داد و اکبرپور در آن بازی چند بار از سد سهراب بختیاری زاده (دعوت شده توسط مایلی کهن بازیکن فولاد) گذشت. تصور کنید مربی تیم ملی چقدر از این تصمیم انتقاد می کند.

در نهایت سندروم ناکامی در نیمه نهایی دوباره تیم ملی را فرا گرفت و به عربستان باختیم. اما بدون شک تورنمنت رنسانس فوتبال ایران بعد از روزهای آرام و تلخ هیروشیما و دوحه بود و ما دوباره جان گرفتیم.

این مرد تصمیمات رادیکال و ویژه ای گرفت و در استاد اسدی بازی کرد و به جای خداداد جایگزین پاشازاده ه محمدخانی و مدیروستا در تیم شد، اما نتوانست رویای خود را برای رسیدن به جام جهانی محقق کند. شکست مقابل قطر در مقدماتی جام جهانی در 16 آبان 1355، تنها چند ماه پس از تورنمنت رویایی، محمد مایلی کوهن را مجبور کرد تا با درخشش سالم العنزی آخرین حضور خود را روی نیمکت تیم ملی انجام دهد. تیتر زدند: «نگو برو. قبول کرد و رفت.

در ادامه حضور روی نیمکت سایپا، آن مصاحبه عجیب «رفاقت با علی پرین یک طرفه است» مرداد 1358 یا دعوای عابدزاده در تمرین سایپا در دی ماه 1359، پایان عمر ورزشی این دروازه بان بزرگ، محمد را مجبور کرد. مایلی کهن هرگز مربی فوتبال ایران نخواهد شد.

اما به آوریل 1988 برگردیم. روزهایی که برخلاف تصور، محمد مایلی کهن بار دیگر به عنوان سرمربی تیم ملی ایران انتخاب شد. شکست تلخی که عربستان متحمل شد «حیثیت» بود و کسب جواز حضور در جام جهانی را بسیار سخت کرد. همانطور که انتظار می رفت این انتصاب مورد تمجید هیچکس قرار نگرفت، تنها چند روز بعد نوبت به جدال حساس استقلال و سایپا برای آزادی رسید.

ضربه پنالتی آرش برهانی در دقیقه 94 با گل کاظم برجلو در روزی که موقعیت های عجیب آبی ها و امیر گاله نویی به پایان رسید پاسخ داده شد تا استقلال دو امتیاز محکم را از دست بدهد. سکوها اما با قوی ترین و تیزترین تخم ها شرمنده محمد مایلی کهن شدند و هر کاری که لازم بود برای سرمربیگری آن زمان تیم ملی انجام دادند.

محمد مایلی کوهن تصور می کرد این شعارهای تند از سوی باشگاه استقلال سازماندهی شده است، به همین دلیل صبح فردا شاهد انتشار «اظهارات باورنکردنی» سرمربی تیم ملی به «کالا نویی» بودیم، مانند: کوتوله “و” گروهبان کندالی “. خشم هواداران «استقلال» چند برابر شد؛ سرانجام 17 روز بعد فدراسیون بدون «تمرین» حتی با یک بازی با این مربی، قطع همکاری با محمد مایلی کهن را اعلام کرد و سرانجام نوبت به افشین جنوبی رسید.

از آن روز تا کنون دیگر شاهد حضور محمد مایلی کهن در پست بسیار مهم فوتبال ایران نبودیم. روحیه رادیکال، تصمیمات تند، عموماً درخشان، ویژگی های اخلاقی خاص و انعطاف ناپذیر باعث شد تا محمد مایلی کوهن در فوتبال ایران کمتر از خدماتش شهرت داشته باشد.

او در یک بیانیه سرمربی تیم ملی شد، اظهارات تندی علیه «کالا نووی» داد و در نهایت برکنار شد. عجیب ترین چرخه تاریخ فوتبال ایران انتخاب سرمربی از تیم ملی است. دو نفر با سوابق عجیب. اول اینکه بیشترین صعود فوتبال ملی در رنکینگ فیفا مربوط به حضور قدیمی مایلی روی نیمکت تیم ملی بود. افزایش 80 درجه ای از 121 به 41 درجه. نکته دوم. مایلی کوهن در طول دوران مربیگری خود حتی یک بار هم قهرمان نشده است.

مردی که بنای بهترین و خاطره انگیزترین تیم بعد از انقلاب را بنا نهاد، علیرغم اشتباهات قابل توجهی که داشت، هرگز به اندازه کافی مورد تمجید قرار نگرفت، این می تواند تاوان درگیری با علی پروین، احمدرضا عابدزاده، علی دایی، رضا شاهرودی باشد. خداداد عزیز، امیر ژاله‌نویه «و… تقریباً هر فرد مشهوری در فوتبال ایران».

انتهای پیام: