این فرمانده ارشد ارتش به دنبال اجاره یک خانه کوچک است + ویدئو
«شأن؟ شما هیچ افتخاری ندارید کرامت دیگر چیست؟ من احمدبسیجیام »
این سخنان کسی است که روزانه 1700 توپ تانک را با گلوله ، مهمات ، و نه تمرینات نظامی ، 200000 نیرو در میدان کومی کوشکاک نصرت شلیک می کند و بزرگترین تمرینات نظامی در خاورمیانه را ترتیب می دهد. در سال 1975 ، قیمت نفت هر بشکه 2.5 دلار افزایش یافت.
شخصی می گوید که “او هیچ شأن و شرافتی ندارد” که نمادهای درجه 3 چتر – AJA ، دانشگاه عالی دفاع ملی ، دانشگاه فرماندهی و ستاد – دانشگاه افسری ، نشان رئیس ستاد بر روی بدن او و نماد جانباز را بر روی سینه خود دارد. نماد ورزش ، نماد ایثار. ، دوره داووس ، دوره علوم استراتژیک ، دوره افسر دوم ، دوره آمادگی و دوره افسر سوم.
شخصی می گوید “من احمد بسیجی هستم” که زمانی فرمانده لشکر پیاده 28 کردستان ، فرمانده ستاد منطقه ای شمال غرب ارتش ، مدیر شرکت پشتیبانی و تعمیرات بالگرد ایران ، فرمانده نیروی زمینی ارتش بود و اکنون “مشاور فرمانده ارتش” است.
فرمانده ارتش شیرازی ، ساکن منطقه امامزاده حسن تهران ، از دوستان نزدیک پاسداران مانند احمد متوسلیان ، محمد بروجردی و محمود کاوه بود. یکی از کلمه “عزت” فرار کرد ، که بزرگان به آن دعا کردند. “در یکی از اقدامات در هنگام نماز شهید کاوه ، او از من خواست در مقابل نماز جماعت بایستم.” هر چقدر در برابر امتناع او مقاومت کردم ، فایده ای نداشت ، او مجبور شد جلوی من را بگیرد ، آنها مرا عقب زدند. فروتنی این شهید را هرگز فراموش نمی کنم ».
سالها از زمانی که بدن کاملاً ورزیده و ورزیده فرمانده در آنجا بود می گذرد و تا امروز او را دستبند زده اند. همراه او سال 1984 را توصیف می کند. مورد “فرمانده در مقابل گروه در حال حرکت بود که به مسیر پوشیده از برف رسید. روی رد پای سوم ، او لیز خورد و در یک دره افتاد. منطقه سقوط تند بود ، حدود هشتاد متر ارتفاع داشت. وی می گوید: “فرمانده پس از عبور از این مسیر سرانجام به رودخانه پر از برف در دره سقوط کرد …” کفش هایم راحت نبود. »
پس از این حادثه ، فرمانده دودبین به کما رفت و حتی قلب او متوقف شد ، اما مادرش او را زنده کرد. “گفته می شود که یک بار قلب من متوقف شد ، پزشکان و پرستاران دیگر از درمان من ناامید شدند. مادرم سرش را تکان داد و اشک ریخت. “اشک روی بدنم ریخت و قلبم دوباره شروع به تپیدن کرد.”
یکی از خاطرات آن خیزش و آن حادثه ، خواب بی نظم و بیداری فرمانده است که حالا گاهی اوقات دو شبانه روز بیدار می ماند.
همه او را به عنوان شخصی می شناسند که زندگی سربازان و نیروها برای او امکان پذیر است ، اما او هرگز چیزی از زندگی یا راحتی خود نمی خواست. اقدام “به همین منظور ، ساخت خانه های سازمانی ، بهبود شرایط زندگی و رفاه آنها را در دستور کار قرار داده ام.”
نه اینکه او نمی داند “پول” چیست ، بلکه آن را کنترل نمی کند. او خوب می دانست ، خوب هم می دانست. “در مدتی که من مسئولیت Panha (شرکت نگهداری هلیکوپتر ایرانی) را بر عهده داشتم ، قطعات یدکی بالگردهای ایرانی با هزینه 17 میلیون دلار از خارج خریداری شد. با تلاش متخصصان داخلی از جمله دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف توانستیم در تولید برخی از این قطعات به خودکفایی برسیم و خرید قطعات را به 3 میلیون دلار برسانیم که برخی افراد و شرکت ها به آن پاسخ دادند. “این اتفاق افتاد ، آن اتفاق افتاد.”
اکنون او مانند بقیه افراد هزار مشکل دارد اما هر یک از ارتش های دارای مشکل به این ارتش 65 ساله می روند تا به آنها بپیوندند و مشکل آنها را پیگیری کنند.
افراد زیادی بودند که شعار “مقاومت” را در سازمان ها ، نهادها ، حتی در موقعیت های بسیار پایین تر از فرمانده ، سر می دادند و بار خود و خانواده های خود را می بستند. آنها مجبور نیستند گم شوند ، اما حداقل آنها زندگی خود را به خوبی تأمین كرده اند ، اما احمد دادبین كه در 24 نوامبر 1973 توسط فرمانده كل ارتش به عنوان “انقلابی” ، “نوآور” و “خلاق” منصوب شد. خوانده شد ، امروز فیلم او پخش شده است ، که او در مقابل یک مشاور املاک در یک منطقه خاص نشسته است ، او فقط یک “خانه کوچک” برای “اجاره” می خواهد. به نظر نمی رسید احمد بسیجی مانند او و همسرش ملیحه نیشابور از شاگردان امام خمینی (ره) مانند بسیاری از مردم غذا خوردن بلد باشد.
فیلم فرمانده این بنگاه معاملات ملکی ارشد ارتش که طی 24 ساعت گذشته بارها مشاهده شده است ، در فضای مجازی پخش شده است.
PS در این مقاله از مصاحبه سال گذشته خبرگزاری سرگرمی برای همه با فرمانده دودبین استفاده شده است.
انتهای پیام: