اسلامی ندوشن؛ سلطان نثر پارسی
ندوشن توضیحی در مورد روش نثر اسلامی نمی دهد ، مگر شباهت سعدی که مهار آن آسان است. یعنی ، به همان سادگی که فکر می کنید ساده است ، و غیرممکن است ، زیرا وقتی بخواهید خودتان آن را بنویسید ، از دشواری های این نوشتن ساده آگاه خواهید شد ، به طوری که می دانید نوشتن ساده ترین مشکل است.
به گزارش سرگرمی برای همه ، در این پست عصر ایران: توسط مهرداد خدیر نوشته شده است. “خوشبختانه خبر درگذشت دکتر محمد علی اسلامی ندوشن ، نویسنده ، پژوهشگر ، وکیل دادگستری و سخنور برجسته ایرانی تکذیب شد …” سلطان “بهترین فرصت را دارد که بدون اغراق درباره او بنویسد. “نثر فارسی” او را می سوزاند و تجلیل می کند.
سالها پیش ، وقتی یکی از دوستانم از من خواست دو مدل نوشتن صحیح و تمیز ارائه دهم ، بدون تردید ، اول از همه ، مهمترین ، “گلستان سعدی” گفتم که علاوه بر محتوا ، جوک هایی که در هر صورت متعلق به به دوران قبل از مدرن – از نظر نثر و سبک نوشتاری. فارسی استاندارد است ، و اگر به جای دروس مختلف مدرسه ، فرزندان ما دائماً گلستان سعد را می خواندند ، پس در ذهن آنها چنان ملکه ای می شود که دیگر قادر نخواهیم بود. یا همین حالا هم یک متن ساده یا دو خط شسته و رفته و شسته و رفته بنویسید. این نقص در پس خواسته های فضای مجازی پنهان است: نوآوری ها. البته بعد از سعدی و در زمان ما ، هیچ اثر اسلامی وجود ندارد ، و کتاب “روزها” در همه آنها ، و دوباره از 4 جلد آن ، جلد اول بهترین نمونه است.
خوشبختانه ویراستاران کتاب های درسی از این نکته استفاده کردند. نمونه هایی از نثر مدرن تاریخ نثر. چشم بچه های ما.
ندوشن اسلام به درستی و تمیز می نویسد. بدون افتادن در وادی آوانویسی ، حذف كامل كلمه های عربی ، حتی كلمات فارسی ، و به قول خودش: “من نمی توانم احساس رضایت را پنهان كنم كه در طول این نیم قرن بیش از شخص دیگری بوده ام” ایران “و” فرهنگ “هر دو کلمه توسط وی نوشته شده است.” این را بیشتر می آموزیم وقتی می فهمیم وی دکترای حقوق بین الملل را از دانشکده حقوق پاریس دریافت کرده است ، در پاسخ به آن قاضی دادگستری شد ، اما زندگی خود را وقف ادبیات فارسی و ایرانی کرد.
البته دعوت وی از دانشگاه تهران به دلیل خدمات استاد فضل الله رضا ممکن در دوره کوتاه مدت ، بسیار پربار ریاست جمهوری وی بود ، خدمات پروفسور فروسلاحضا که مروارید شکار می کرد ، عنوان مناسبی نداشت و بدون حمایت او ، ندوشن می توانست در دانشگاه اسلامی تدریس کند. وی به عنوان دانشجوی حقوق و قاضی هنوز به عنوان دانشگاهی شناخته نشده بود.
ندوشن اسلام در زمانی متوسل به نثری شسته و رفته و ناجور شد که برخی فکر می کردند هرچه واژه های پیچیده تر ، مبهم یا قرض گرفته شده از زبان های دیگر ، واژه های آنها با فضیلت تر به نظر می رسد و البته برخی روی سقف می افتند ، فکر کنید. هر کلمه عربی باشد. (البته در این آخرین اظهار نظر ، منظور من هیچ وقت از آقای دکتر کازاز عزیز نیست که قبلاً درمورد او با شرح “فردوسی ، بردان و دستار” نوشته بودم ، زیرا داستان او جداست ، زیرا این نشان دهنده توانایی زبان و زبان آن است تولد.)
ندوشن توضیحی در مورد روش نثر اسلامی نمی دهد ، مگر شباهت سعدی که مهار آن آسان است. یعنی ، به همان سادگی که فکر می کنید ساده است ، و غیرممکن است ، زیرا وقتی بخواهید خودتان آن را بنویسید ، مشکلات این نوشتار ساده را درک خواهید کرد ، به طوری که می دانید نوشتن ساده ترین کار دشوار است.
بهترین مثال کتاب “روزها” است ، اگر آن را نخوانده اید ، اکنون آن را پیدا کنید. نمی گویم هر 4 جلد را بخوانید. تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که کمی فضای باز کنید ، فقط صفحات را بخوانید و خود را در این سرگرمی غرق کنید. مخصوصاً جلد اول ، که فقر مطلق در مکان کودکی را با زیباترین کلمات و بدون عصبانیت ، خشونت و تلخی توصیف می کند. خبری از نان و قطره ای آب نبود.
یا “یاقوت کبود سیمرغ” ، نوشته شده در سالهای قبل از انقلاب ، هنگام بازگشت از یک سفر اروپا ، به یکی از خیابانهای دانمارک و کپنهاگ ، تاریخچه بازار کالا ، مردم را همانطور که با استانداردهای امروز چاپ شده است ، گفت ، نه کمی از حوزه اخلاق ، چیزی کمتر از شرح داستان و کیف.
جدای از نثر ، که توجیه اصلی این مقاله است ، اسلام ندوشن همیشه به جای این که در دام ایدئولوژی های تنگ نظر قرار گیرد ، درباره ایران نوشته است.
اینها اکنون به نظر واضح است ، اما باید به خاطر داشت که در سالهای قبل از انقلاب ، غلبه گفتمان چپ در مورد ایران این تصور را ایجاد کرد که سخنران در اتحاد با باستان شناسی پهلوی است ، بنابراین نام “کوروش” سالها قبل از آن داده شد انقلاب و برای کودکان انتخاب نشده است تا آینده آنها در سیستم جدیدی که مورد پسند ملی گرایی ایران نیست به خطر نیفتد.
حتی پس از انقلاب ، صحبت و نوشتن در مورد ایران حس ملی گرایی را ایجاد کرد ؛ در دهه اول ، بندرت کلمه ایران را می شنیدیم. به حدی که برخی روزنامه نگاران از اصطلاح “تیم ملی جمهوری اسلامی” برای توصیف تیم ملی فوتبال ایران استفاده کردند و از سالهای ساخت بود که نام “ایران” دوباره ظاهر شد.
تعجب کردی حق با شماست ، ممکن است بپرسید ، سالار عقیلی در آن روزها چه می کرد ، تلویزیون به جای “ایران ، فدای اشک و خنده شما” چه چیزی را پخش می کرد؟ صدای زیبای آقای گلزار ، آن نوع خاص “گناه”.
با این حال ، دوستی اسلامی ندوشن و املاography ایران ، بر اساس نظریه ایرانشاه دکتر سید العواد طباطبا ، تلاشی برای حل فرهنگهای مختلف بر اساس یک ایده بزرگتر پیش فرض نمی کند ، زیرا نه تنها با ملی گرایی و باستان شناسی افراطی متفاوت است ، بلکه از ایرانشهر است. انکار یا تحقیر یا انحلال فرهنگها به این مسئله نمی پردازد.
ندوشن اسلامی استاد برجسته دانشگاه ، دانشجوی حقوق بود و اگر می خواست می توانست به جایگاهی مانند موقعیت دکتر پرویز ناتل خانلار برسد ، اما در استبداد و سانسور دخالت نمی کرد ، اگرچه سیاستمدار بود دکتر محمد مصدق اف این واقعیت را پنهان نکرد که امروز سالگرد مرگ او است. وی که در اوایل دهه 1930 میلادی در فرانسه زندگی می کرد ، همزمان با ملی شدن صنعت نفت ، در جلد سوم “روزها” می نویسد.
“در تاریخ مصدق ، سرزنش ها متوجه رهبران بود. شما یک کوفی سکولار باشید ، یا یک فرد ضعیف فکر ، یا یک دشمن قدیمی که روحیه توسل به کشور و مردم را بی فایده می دانید.
مصدق نشان دهنده میل سرکوب شده افرادی بود که می خواستند کمر خود را صاف کنند. آنها می خواستند از زیر بار تحقیر خارج شوند. ایرانی مرد “قله” است. سالها طول می کشد ، وقتی فشار به پایان خود می رسد ، شروع به کار می کند. به دلیل اصالت جنبش مصدق ، مردم حرکت کردند. برخی از ایرانیان وقتی می خواستند یوغ قدیمی ترین قدرت استعماری را بریزند احساس غرور می کردند.
او چهره ایران را در خارج از کشور تغییر داد. ایران دیگر یک ایران رنگ باخته نبود تا با “عراق” در اروپا و ایالات متحده اشتباه گرفته شود. قبل از آن ، عراق مشهورتر از ایران بود. شاید به دلیل اینکه ایران نام جدیدی بود ، کلمه و Perse صدایی بسیار قدیمی داشت و به دوره هخامنشیان برمی گردد. در دوره عصر ، ایران کشوری بود که به آن پیمایش می گفتند.
حالا روزنامه های دیگر در مورد ایران می نوشتند و رادیو در مورد آن صحبت می کرد. دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور احساس غرور می کردند ، البته به جز توده ها و سلطنت هایی که وسوسه شدند. “نظرات دانشجویان چپ گرای ایرانی از روزنامه Omanakan گرفته شده است. عمانی ها در حال گوش دادن به مسکو بودند.”
خوشبختانه ندوشن چنان انصافاً و خالصانه در اسلام زندگی کرده است که اگر از او س howال شود چگونه می تواند زندگی کند ، می توانند برای او الگو باشند. چگونه می توانید فکر کنید چون او؟ چگونه بنویسیم چون او؟
البته همه اینها به دلیل وفاداری شرکت یک زن است که شخصیت فرهنگی خودش تحت الشعاع همسر دکتر اسلام ندوشن ، دکتر شیرین بیان قرار دارد.
خوشبختانه ، فقط دو ماه پیش ، در عصر 12 دسامبر 2016 ، یکی از شب های بخارا (به همت بزرگ علی دهباشی ، که اکنون در زندان است) به خانم بیانی اختصاص یافت تا بتوانیم او را بشناسیم . مستقل از همسر اسلامی ندوشن.
نکته آخر اینکه هفته گذشته با دوست عزیزم ، تاریخ نگار دکتر رضا شاهمالکی ، در خیابان وصال آشنا شدم و وقتی به کافه ققنوس رسیدم ، تماس گرفتم و پرسیدم کجا هستم. او جواب داد. در کنار سردیس اسلامی ندوشن (مجسمه) در انتهای خیابانی که به نام وی نامگذاری شده است.
یادم آمد که شورای شهر تهران به تازگی سعی کرده نام خیابان ثانویه شاهد در خیابان وصال را به نودوشا اسلامی تغییر دهد. اگرچه سهم و حق او اغلب بیش از یک خیابان فرعی است ، اما این فقط در زندگی او اتفاق افتاده است. و ارزش آن را با قرار دادن یک عنکبوت داشت ، در غیر این صورت ماندگاری نام او بستگی به این ندارد که او در خیابان نشسته است یا نه. “زیرا نام وی که از روستای یزدی ندوشن میبد نشأت گرفته از جغرافیای ایران بوده و به ایران فرهنگی سرایت کرده است.”
انتهای پیام: