اعدام چائوشسکو، روایت شبشتین – سرگرمی برای همه

اعدام | سرگرمی

در آن روز در دسامبر 1989، چائوشسکو “محاکمه” و اعدام شد.

به گزارش سرگرمی برای همه، این روزنامه اعتماد «او و همسرش در پادگان تیرگویشته (120 کیلومتری شمال بخارست) در یکی از کلاس های پادگان در دادگاهی که حکم آن قبلاً اعلام شده بود محاکمه شدند. تنها سه روز پس از سقوط دولت چائوشسکو در رومانی، “سه روز پیش، نیکولای و النا چائوشسکو مخوف ترین زوج در سراسر رومانی بودند.” آنها در رأس بی رحم ترین دولت پلیس در قاره اروپا بودند. جان 23 میلیون رومانیایی در دست آنها بود. رادیو، تلویزیون و مطبوعات کشور هر روز از آنها به عنوان نیمه خدا استقبال می کردند. “حالا آنها یک زوج پیر بسیار ساده، بی قرار، شیطون، عصبی و خسته بودند که به آرامی با یکدیگر بحث می کردند.”

دیکتاتور سرنگون شده گاهی سکوت می کرد، گاهی فریاد می زد، این دادگاه را نمی شناسم.

البته مهم نبود که دادگاه او را به رسمیت بشناسد یا نه. تصمیم سه روز پیش صاحبان قدرت برای راه اندازی دادگاه نه به اراده چائوشسکو بستگی داشت و نه آن را تغییر داد. آنها اعضای دولت چائوشسکو بودند و تصمیم آنها این بود که آنها را با قربانی کردن خود به دیکتاتور بدنام نجات دهند. وی به پنج فقره نسل کشی، اقدام به انجام عملیات مسلحانه علیه مردم، تخریب اموال عمومی، تخریب اقتصاد ملی و تلاش برای فرار از کشور با سپرده های حدود یک میلیارد دلاری در بانک های سوئیس متهم شد. او در هر پنج اتهام مجرم شناخته شد. البته چائوشسکو یک بار سر دادستان فریاد زد که این جمله تکراری است که در بین دیکتاتورها رایج است.

ویکتور شبستین در کتاب “انقلاب های 1989” می نویسد. «طبق قوانین رومانی، مجازات اعدام 10 روز پس از اعلام حکم قابل اجرا نبود. صرف نظر از اینکه متهم به حکم اولیه اعتراض کرده یا خیر. اما تئودورسکو (وکیل چائوشسکو) این موضوع را در دادگاه مطرح نکرد. قوم چائوشسکو احتمالاً از این جزئیات قانونی اطلاعی نداشتند، زیرا در زمان حکومت خود افراد بی شماری را به جهان فرستاده بودند. اما آن روز برای پرداختن به جزئیات نبود.»

جزئیات حقوقی، حتی خود قانون، برای کسانی که می خواستند دیکتاتور را سرنگون کنند تا خودشان زنده بمانند، چیزی بیش از آرزوهای گزاف نبود. دستان دو جنایتکار را بستند و به محوطه باز پادگان بردند و به باغ گلی که در گوشه ای از میدان اصلی پادگان قرار داشت تیراندازی کردند.

به جوخه تیراندازی دستور داده شد که به قفسه سینه چائوشسکو شلیک نکنند تا صورت او در عکس‌های پس از مرگ دیده شود.» به همسرش چنین دستوری داده نشد. ظاهراً سه فرمانده فرودنده دیکتاتور و همسرش را کشتند و سپس «به محض اینکه تفنگ کارش تمام شد، همه در پادگان شروع کردند به تیراندازی به سمت اجساد کشته شدگان تا سرگرد». «مرز، فرمانده پادگان. دستور داد تیراندازی نکنید.» آنها می‌گویند: «سال‌ها پس از تیراندازی چائوشسکو، ده‌ها گلوله روی دیوار پادگان با قاب پنجره‌ای دور مرده‌ها باقی مانده بود.

انتهای پیام: