نشانه‌گیری‌های اروپا علیه تهران  – سرگرمی برای همه

سرگرمی

مبداء این تغییر، عبور از «گفت‌وگوهای انتقادی» بوده و اکنون به رویکرد اعتراضی و فرساینده علیه تهران تبدیل شده است. آیا اروپاییان در قبال تهران به راستی سیاست گذشته خود را به نسبت «غیر فعال» به رویکرد «به شدت فعال» جایگزین کرده‌اند؟ آیا آنان اکنون مواضعی سخت‌تر از حتی واشنگتن را علیه تهران در دستور کار قرار داده‌اند؟
تهران چگونه به رویکرد اروپا می‌نگرد؟ آیا آن را در شمار «تهدیدهای کوچک» و گذرا به حساب آورده و همچنان به سیاست «غیر فعال» خود با نگاه به ترمیم روابط با کشورهای منطقه و نیز مزایای احتمالی«سیاست نگاه به شرق» ادامه می‌دهد؟ یا به راستی باور دارد که حتی در صورت کم مقدار بودن خطر و آسیب‌زایی رویکرد جاری اروپاییان، ادامه این وضع خطراتی بسیار بزرگتر را به دنبال خواهد آورد که بتوان از پس آن برآمد؟
عنصر توانایی، پیش‌بینی و ارزیابی در درک خطرات، هنر سیاستمداران است. از این رو آیا تهران نباید برای پیشگیری از بزرگ‌تر شدن خطراتی که استعداد تبدیل شدن به «تهدید» را دارد، موتور خلق ایده‌های راهگشا را به جای واکنش‌های انفعالی، روشن کند؟ یک مصداق کوچک در اقدام‌های مشکوک اروپاییان «نشست صلح اروپا» با حضور «نیکول پاشینیان» نخست وزیر ارمنستان و «الهام علی‌اف» رئیس جمهوری آذربایجان است. در این نشست طرف‌های ارمنی و آذربایجانی توافق کردند که به تمامیت ارضی یکدیگر با قبول کاهش وسعت سرزمینی ارمنستان احترام بگذارند. در این حال مرزهای دو کشور نهایی شده و دو طرف به حدود تازه احترام بگذارند. پاشینیان برای نخستین بار اعلام کرده است که آمادگی واگذاری «قره باغ» به آذربایجان را دارد. در این صورت تغییر مرزها و مسدود شدن راه‌ زمینی ایران با اروپا حتمی خواهد شد. این درحالی است که روسیه و ایران به عنوان بازیگران اصلی منطقه در این مذاکرات حضور نداشته و بلکه گفته شده که ممکن است ارمنستان بزودی از «پیمان امنیت جمعی» به رهبری روسیه خارج شود. اقدام اروپا از یک سو، ورود بی سابقه و عملی به منطقه قفقاز و آسیای میانه با حذف تلویحی روسیه از آن در کشاکش جنگ اوکراین است. از سوی دیگر، تنگ‌تر کردن حلقه محاصره ایران برای سخت‌تر کردن اوضاع این کشور است. بنابراین، ساده اندیشانه خواهد بود که رویکرد اروپا و مجموعه اقدام‌هایش را که این روزها به گونه‌های مختلف در پارلمان ناتوو سازمان‌های بین‌المللی ادامه دارد، تنها یک خطر با «شدت کم» علیه ایران محاسبه کرد.
شناخت، ارزیابی واقعی و پیش‌بینی آنچه در حال انجام است، در این حال، ایجاد توانایی برای مقابله با رویکردی که منافع کوتاه و بلند مدت کشور را در معرض آسیب و تهدید قرار می‌دهد، قاعده سیاست امنیت ملی است. از این رو هنگامی که رویکرد اروپا -حتی با سرعت افزون بر اقدام‌های واشنگتن – فلج کردن تهران را در دستور کار قرار داده، تهران با درک زمان و موقعیت پیش‌رو به سرعت عمل نیازمند است. توجه به انسجام ملی، ایجاد ثبات اوضاع سیاسی – اقتصادی، ترمیم روابط با جامعه جهانی و داشتن ایده و مهارت در انجام این امور، اولویت‌هایی است که نادیده گرفتن آن نه تنها برای حاکمیت سیاسی بلکه امنیت ملی زیان آور خواهد بود. به عبارت دیگر، تهران با لحاظ فرصت‌های از دست رفته، با زمان محدودی روبروست؛ برای همه آنچه در بالا اشاره شد و اکنون در دستور کار تخریبی غرب( اروپا و امریکا) قرار دارد.
تجربه به جامعه بین المللی آموخته است که داشتن «زور» به تنهایی برای عبور از آسیب‌ها، خطرات و تهدیدها کافی نیست، بلکه مهارت در سیاست‌ورزی است که می‌تواند در کنار عامل «زور» به گونه «لازم و ملزوم» عمل کند. سیاست‌ورزی در نبود ایده‌های راهگشا، عملی ابتر و بی‌حاصل خواهد بود. مثلی است معروف میان سیاستمداران که می‌گوید: «قدرتمند بودن، الزاما به معنای مشهور بودن نیست.» به عبارت روشن، قدرت با شهرت یکی نیست.
اعلام هشتمین بسته تحریمی اتحادیه اروپا علیه تهران، ادامه فرایند اقدام‌هایی است که انسجام داخلی، سرعت عمل و ثبات را در ایران نشانه گرفته است. زمان برای سیاست‌ورزی رفته رفته محدود می‌شود.