سراب وعده های انتخاباتی فراروی ایرانیان

ایرانیان

برخی صحبت ها در مناظره ها، مثل این که اگر رئیس جمهور شوم، بنزین را به ۱۵۰۰ تومان بر می گردانم، یا به طور مستقیم و دائم دولت روحانی را با آن همه دستاورد، به گونه ای مورد حمله قرار می دهند که گویی منحط ترین دولت روی زمین بوده است، فاجعه ای است که بیشتر فرهنگ بزرگ این سرزمین را ملکوک کرده است. بی تردید مایه پیوند اعضای اجتماع، تعقیب اهداف و ارزش های مشترک معینی است، که گویی از کشور ایران رخت بربسته است. آن چه یخ قهر را باز نمی کند، همین توهین هایی است که به شعور یک ملت می شود. این وضعیت شرایط منصفانه مورد توافق در فرهنگ والای ایرانی و قانون اساسی موجود را با تصاویری مخدوش در انظار ایرانیان مواجه می کند. آنچه ما را از هم متمایز می کند میزان انصافی است که در حق یکدیگر روا می داریم. انصاف شرط اول شخصیت و منش انسانی است. انصاف نباشد، با هر مدرک و ثروت، قدرت و شهرتی که آدمی همراه باشد، همگی فقط وبال گردنند. آیا مردم در این دوره از انتخابات شگفتی ای می آفرینند تا در عمل مخالفت خود را با این دست از بی انصافی ها اعلام کرده باشند؟

این روحیه است که منتهی به یک عقب ماندگی تاریخی هم شده است. این عقب ماندگی از جمله در حوزه استراتژی و راه حل است. متن های بیان شده، از زبان برخی کاندیداها، نماینده رسمی زبان به عنوان نماد جمود و جهل است. آنگونه که زبان باید نقش خانه را برایمان ایفا کند، که خانواده در آن احساس آرامش و امنیت می کند، آن گونه که هایدگر زبان را خانه آدمی می داند به نحوی که همه مرزهای وجودی در آن تبلور می یابد، به ابزاری بدل می شود برای پدرسالاری و توهین به شعور دیگر اعضای خانواده. نظام پدرسالار اساسا توجهی ندارد که گفتار در باره راه حل ها، حتما دچار اختلاف بوده و طبیعی است. ارائه راه حل، هیچ کسی را در کادر ملی، در مصدر حقانیت مطلق نمی نشاند. در ابتدای انقلاب، آنان که از پایان جنگ پس از فتح خرمشهر دفاع می کردند، خائن نبودند. ادبیات قدرتمند جناب پورمحمدی و پزشکیان در این باره بسیار ستودنی است. آنان پذیرفته اند که راه های طی شده اشتباه، و غیرکارشناسی بوده و باید اصلاح شوند.

و اما نکته مهمتر: موضوعی که در متدولوژی نیروهای سیاسی در تاریخ معاصر ایران نهادمند شده، و آن خوی ستیزه جویی خلاف فرهنگ بزرگان ما مانند سعدی و حافظ و مولانا و …. است. حرف نسبتا صحیح، به ویژه در حوزه علوم انسانی، از میان انبوهی حرف ها و استدلال های درست و غلط بیرون می آید. به عبارت دیگر همبستگی میان حرف های غلط و صحیح، یک همبستگی همیشگی، دائمی، مستمر، و تکاملی است. جامعه و آدمیان همواره بر نردبان دانش و معرفت زندگی، که بر روی باطلاق قرار دارد، بالا می روند، تا باطلاق جهل، خمودگی، و انحطاط آنان را نبلعد. بدون خوی حقیقت جویی، اگر کمی خسته شویم، در صورت توقف، با نردبان، به باطلاق می غلتیم و سرنوشت معلوم است. هر مرحله تاریخی حرف های صحیح و غلط همان مرحله را بیرون می دهد. از این منظر فقط مستبدین که جوامع را به انحطاط می برند، گمان می کنند با خالص سازی و یکدست سازی، می توانند به حقیقت دست بیابند، که امری ناممکن بوده و جامعه و خودشان را به درون باطلاق می برند. دست یافتن به حقیقت از طریق نظام انتقادی، و از طریق پالایش دائمی حرف های غلط و درست، و بالا رفتن دائمی از نردبان حقیقت، همزمان به دست می آید. تلاش لازم را به خرج ندهیم، به چاه ظلمت می غلتیم. یخرجهم من الظلمات الی النور و یخرجهم من النور الی الظلمات. بدون انصاف و صداقت در گفتار و عمل، به مثابه بنیان های سیاست ورزی، همه مشمول غرق در فضای ریا و دروغ می شوند. وعده غیرمسئولانه یکی از کاندیداها برای کاهش نرخ بنزین از ۳۰۰۰ تومان به ۱۵۰۰ از این دست است.

ادبیات مطلق انگارانه و حذفی برخی مسئولان که در حوزه مسئولیت شان در برخی مناطق تهران در زیر زمین و روی زمین، پله های برقی برای استفاده شهروندان از کار افتاده اند بسیار عجیب به نظر می رسد. شهروندان میان سال و سالمند قربانی زجر و شکنجه ناشی از نبود مدیریت درست شهری در این بخش هستند؛ او یا درست می گوید که ۸۰ درصد مشکلات ناشی از عدم توانمندی مدیریتی داخلی است، که نشان می دهد پس خودش ناتوان است. یا واقعا به دلیل تحریم ها و …، قطعه و … نیست، که نشان می دهد پس در باره تحریم ها غیرصادقانه سخن می گوید. سخن صادقانه با انصاف پیوند تنگاتنگ دارد. سخن صادقانه اگر غلط باشد وجود انصاف آن را به سمت پالایش و تصحیح می برد. و اگر نباشد. مصداق همان سخن است که آدم خواب را می توان بیدار کرد، کسی که خودش را به خواب زده، نمی توان بیدار کرد. هزینه های مدیریتی چنین شخصی بر دوش مردم بار می شود. بنابراین میزان صداقت در این سخن که (نقل به مضمون) مردم اگر فکرش را بکنند که به دوره روحانی برمی گردند سکته می کنند، با توجه به نرخ همه اجناس در آن زمان و حال حاضر به نظر می رسد، توهینی است آشکار به شعور یک ملت.

و از همه مهمتر: شهروندان قهر نکرده با صندوق رای به خوبی می دانند هدف برپایی انصاف و صداقت با رویکرد به عدالت، با رای دادن و سپس خانه نشینی ناهمساز است، تنها استمرار و تحقق چنین هدفی به صورت نهادمند وانتقال تجارب عملی چنین اهدافی از نسلی به نسل دیگر، امکان ظهور و بروز خواهد یافت.

بیشتر بخوانید:

تمایز اساسی میان دو گونه اصلاح خواهی در ایران / دیدگاهی برای رهایی ایران از گرفتاری در تله سیاسی / زنان عملا چه روش هایی را برای رهایی برگزیده اند؟
معیارهای تمایز بخش میان روزنه گشایان با جبهه اصلاحات / «نبوغ بقا» یا «جنون زوال»، کدام در ایران پیروز می شود؟ / رادیکال های دو طرف در تله سیاسی
توسعه امری زمان بر است / توسعه پایدار با خداحافظی با توسعه آمرانه و وجود احزاب مشارکت پذیر و دانشگاه مستقل
چگونه یک اندیشمند را با کتاب به قتل رساندند/ در آستانه‌ی یک بحران و گسست تمدنی هستیم/ درگیری اصلی و خطرناک دولت با مردم کجاست؟
زنان پردیس‌های دانشگاهی را تسخیر کردند/ سرمایه انسانی ابتدای انقلاب ۱۳ و الآن ۶۰ درصد است/سرمایه عظیم انسانی درست مدیریت نشود بحران می‌آفریند
سریع‌القلم: ایران تحت فشار سیاست‌های خود را ۱۸۰ درجه تغییر می‌دهد؛ مثل توافق با عربستان

216216