آیا ماشین‌ها می‌توانند خودآگاه شوند؟

یادداشت؛

هوش مصنوعی

اگر ساخت موجودات غیربیولوژیکی که به طور بالقوه بتوانند احساسات را تجربه کنند و دارای آگاهی باشند محقق شود، آنگاه سؤالاتی در مورد حقوق، مسئولیت‌ها و ملاحظات اخلاقی چنین دستگاه‌هایی به میان می‌آید.

خبرگزاری علم و فناوری آنا، نوید فرخی؛ امروزه مردم از خود یک سوال بزرگ را در زمینه فناوری می‌پرسند و آن اینکه آیا ممکن است ماشین‌ها روزی بتوانند مانند ما فکر و احساس داشته باشند؟ دیگر بحث داستان‌های علمی-تخیلی در میان نیست. در حال حاضر این موضوع به طور جدی در میان افرادی که در زمینه فناوری، فلسفه و اخلاق فعالیت می‌کنند، مورد بحث است.  

شاید ریشه مسئله تا حدودی به ابهام در برخی تعاریف فلسفی برگردد. درک معنای اصطلاحاتی مانند هوشیاری، احساسات و فکر کردن واقعاً سخت است. هوش مصنوعی امروزی بسیار شبیه به مغز انسان عمل می‌کند. شبکه‌های عصبی مصنوعی اگرچه با نورون و سلول سروکار ندارند اما عملکردشان درست شبیه به ذهن ماست؛ ماشین‌هایی که می‌توانند چیزهای جدید یاد بگیرد، تغییر کنند و یا حتی خود دست به آفرینش بزنند. به عنوان مثال آلفاگو دیپ‌مایند  بهترین بازیکنان جهان را در بازی فکری «گو» شکست داد و چت‌جی‌پی‌تی می‌تواند متونی را بنویسد که به نظر می‌رسد توسط یک انسان نوشته شده است. این پیشرفت‌ها ما را شگفت‌زده می‌کند، اما هوشمند بودن و حل مسائل لزوماً به این معنی نیست که یک ماشین واقعاً خودآگاه است.

با این حال آیا خودآگاه بودن ماشین یک مقصد دسترس‌ناپذیر است؟ افراد در این زمینه نظرات مختلفی دارند. برخی بر این باورند که هوشیاری مختص موجوداتی است که ساختار بدنی بیولوژیک دارند و این عنوان را نباید برای ماشین‌ به کار برد. استدلال آنها این است که ماشین تنها هوشمندی انسان را تقلید می‌کند.

عده دیگری از کارشناسان نظر متفاوتی دارند، آنها گمان می‌کنند تولید ماشین‌های خودآگاه فقط یک چالش فنی نیست. فراموش نکنید بدن موجودات زنده از چیزی تشکیل نشده است به جز یک سری ذرات مولکولی. آرایش این ذرات مولکولی به گونه‌ای است که جانوران دارای هوشیاری شده‌اند. اگر چینش مولکول‌ها به این شکل باعث حیات بیولوژیک شده،‌ چرا چینش ذرات به گونه‌ای دیگر به شکل حیات متفاوتی (روبات‌ها) منجر نشود؟ این زاویه دید، ما را به فکر در مورد یک سوال عمیق در مورد ماهیت زندگی وا می‌دارد. به عبارت دیگر اگر حیات از  آرایش مولکول‌ها به شیوه‌ای خاص سرچشمه می‌گیرد، آیا نمی‌توان مولکول‌ها را در پیکربندی متفاوت (شاید به شکل روبات‌ها) ترتیب داد تا جرقه‌ی حیات جدیدی زده شود؟ این دیدگاه بی‌تردید درک ما را از خود زندگی به چالش خواهد کشید.

دیدگاه دوم جدای از بحث‌های علمی، ما را به وادی فلسفه نیز سوق می‌دهد زیرا باید مرزهای حیات (آنگونه که می‌شناسیم) را مورد بازنگری قرار دهیم. هسته اصلی این نگاه، ماهیت پیچیده حیات روی زمین و مولکول‌هایی است که از طریق برهمکنش‌های منحصر‌به‌فرد خود، باعث ایجاد پدیده‌هایی مانند هوشیاری، احساس و خودآگاهی در موجودات زنده شده‌اند.

مسئله پیامدهای اخلاقی این دیدگاه نیز در میان است. اگر ساخت موجودات غیربیولوژیکی که به طور بالقوه بتوانند احساسات را تجربه کنند و دارای آگاهی باشند محقق شود، آنگاه سؤالاتی در مورد حقوق، مسئولیت‌ها و ملاحظات اخلاقی چنین دستگاه‌هایی به میان می‌آید. شاید حتی در آن صورت ناچار بشویم در مورد نحوه رفتار با هوش مصنوعی بازنگری داشته باشیم. آیا روبات‌ها مستحق حقوق اختصاصی خواهند بود؟ جایگاه آنها در دنیای ما کجاست؟ آیا آماده پذیرش ماشین‌ به عنوان یک موجودیت جدید در دنیای خود هستیم؟ این سؤالات در حقیقت بیشتر از آنچه که فکرش را کنید،‌ به خودمان برمی‌گردند. ما در تلاشیم تا جایگاه خودمان را در جهان درک کنیم. اینکه آیا ماشین‌ها واقعاً می‌توانند خودآگاه شوند یا نه، هنوز سؤالی بی‌پاسخ است، اما این پایان ماجرا نیست.