عروسی مختلط داشتند، ما جدا بودیم، پاپیون می بستند، ما نبودیم، اهل نماز و روزه نبودیم و ما بودیم که اصرار می کردیم و تظاهر به دین می کردیم. آنها رفیق شاه بودند، ما رفیق امام بودیم… آنها اشراف بودند، ما ساده دل بودیم، روحانیت را رها کردند، ما با روحانیت آشنا بودیم، آنها پیچیده بودند، ساده بودیم… آنها بودند. جویندگان سلامت، ما از جبهه و جهاد، آنها در شمال شهر زندگی می کردند، ما در جنوب زندگی می کردیم و خلاصه حدود آنها مشخص بود.
اما با گذشت زمان و کشف ماهیت این و آن با رشد دانش و بینش و تجربه و شعور و آگاهی خود، هرچند از گذشته خود پشیمان نبودیم، آموختیم: گذشته ای که ما ظواهر را رد می کنیم و عبادت را شرک می شماریم. ما از گذشته رانده شدیم و اینجا رها شدیم. بدی، زشتی، نفاق، غصب، خشونت، تحجر را دیدیم و از هر شباهتی به آنها بیزاریم و بیزاریم. بعد از دیدن بازی های کثیف و بازیگران پلشتی به شک عمیقی دچار شدیم. آنها بلند شدند و سوار بنز شدند و ما همانی بودیم که هستیم و باید باشیم. اما برای اینکه در رأس سعادت و صفا و اخلاص و اخلاص و خدا و قرآن و رستگاری باشیم نیاز به بازتعریف حدود داریم… دیگر مسجد و عصا و ریش و تسبیح و نماز و نماز و روزه دارها سطحی نیستند و به وضوح مرز بین حقیقت و دروغ…
تازه فهمیدیم علی چقدر خون خورده از خوارج و نکتین و مارکین… حافظان و قاریان قرآن و علمای قدرتمندی که حسین را در بزگاه سر بریدند. آیا می توان نام علی را برد و طرفدار استبداد و استبداد بود؟ آیا ممکن است اهل قرآن و نماز و دین بوده و از راه حرام شروع به مال اندوزی کرده باشد؟ و می توانست هزاران بیشتر باشد.. اما هر چه بیشتر می پرسیدیم کمتر جواب می گرفتیم و عکس آن را بیشتر می دیدیم… آنلاین و چهره خاوری بر پیشانی را فراموش نمی کنیم… سکوت مساجد و نماز جمعه شاهد ظهور خطبای بی سواد و به حاشیه رانده شدن خطبه های مستقل و باشکوه هستیم. آرام آرام استبداد جدیدی شکل گرفت… ثروت و قدرت طبقات اجتماعی فریبنده، فاسد، متوهم و مست کننده، آرام آرام از قلمرو قدرت بیرون رانده شد… منتقدان و معترضان به حاشیه رانده شدند. .. چاپلوس و چاپلوس و ساکتین با اینکه کاملاً فاسد بود تحمل و حتی قدردانی می شد.
اگر گروهی که از خشونت علیه مردم دفاع می کنند، رأی مردم را نادیده می گیرند و مردم را تحقیر می کنند، کاری انجام دهند، حتی اگر عبادت کنند، از آن منزجر می شویم و سعی می کنیم شکل، روحیه و سبک زندگی دیگری داشته باشیم… از کسی دوری کن شباهت با آنها، بیایید … همانطور که از شباهت طاغوت نشینان قدیمی متنفر بودیم. ما باید یک دنیای جدید بسازیم، نه مانند ظالمان قدیم و نه مانند ظالمان جدید… حیاتی و زیستی و زندگی جدید و جدید و متفاوت از ظالمان قدیم و جدید و ساختن یک جدید چه کار دشواری است. زندگی… عاری از هر گونه نیرنگ و ریا و شرک و فساد و ظلم در همه مظاهر آن.
6565