خلاصه کتاب دروازه اوبلیسک (ان کی جمیسین – مجموعه زمین شکسته)

خلاصه کتاب دروازه اوبلیسک: کتاب دوم مجموعه زمین شکسته ( نویسنده ان کی جمیسین )
کتاب «دروازه اوبلیسک» اثر ان. کی. جمیسین، به عنوان جلد دوم از سه گانه تحسین شده «زمین شکسته»، روایتی عمیق و پرکشش از جهانی در آستانه فروپاشی است. این کتاب در ادامه داستان «فصل پنجم»، مسیر پرمخاطره ایسان را برای یافتن دختر گمشده اش، ناسان، در دنیایی که مدام توسط فجایع زمین شناختی تهدید می شود، دنبال می کند و پرده از رازهای پنهان و تکان دهنده ای درباره ماهیت اوروگن ها، قدرت اوبلیسک ها و هسته زنده زمین برمی دارد.
این اثر درخشان که برنده جایزه معتبر هوگو در سال ۲۰۱۷ شد، خوانندگان را به سفری نفس گیر در دل ویرانی، بقا و کشف هویت دعوت می کند. در حالی که زمین زیر پای شخصیت ها می لرزد، نبردی عظیم برای بقای بشریت و فهم جایگاه اوروگن ها در این چرخه بی پایان نابودی و بازسازی در جریان است. آنچه در ادامه می آید، خلاصه کامل و جامعی از داستان کتاب «دروازه اوبلیسک» است که تمامی وقایع کلیدی و تحولات شخصیت ها را با جزئیات کامل، حاوی اسپویل های اصلی، بازگو می کند تا خواننده به عمق پیچیدگی های این شاهکار علمی-تخیلی فانتزی پی ببرد.
مروری بر جلد اول: فصل پنجم
پیش از ورود به قلب ماجراهای «دروازه اوبلیسک»، لازم است نگاهی کوتاه به وقایع تکان دهنده جلد اول، «فصل پنجم»، داشته باشیم. در آن کتاب، با جهانی به نام «سکون» آشنا شدیم که در چرخه ای بی پایان از فجایع زمین شناختی به سر می برد؛ رویدادهایی هولناک که به «فصل پنجم» مشهورند و تمدن ها را بارها به نابودی کشانده اند. شخصیت اصلی، ایسان، اوروگنی قدرتمند بود که مجبور شد در دوران تاریک ترین «فصل پنجم» زندگی کند. زندگی آرام او زمانی متلاشی شد که همسرش، پسر کوچکشان را به دلیل اوروگن بودن به قتل رساند و دخترشان، ناسان، را با خود برد.
ایسان در میان ویرانی های گسترده، تنها یک هدف داشت: یافتن دخترش و انتقام خون پسرش. او در این مسیر با آلاباستر، اوروگن قدرتمندی که زمانی استادش بود و عامل شروع «فصل پنجم» فعلی شناخته می شد، و نیز موجود سنگی مرموزی به نام هوآ، همراه شد. جلد اول به خواننده نشان داد که اوروگن ها، افرادی با توانایی کنترل انرژی زمین، نه تنها مورد تبعیض و آزار قرار می گیرند، بلکه درک ناقصی از قدرت ها و منشأ واقعی فجایع جهانی دارند. «فصل پنجم» داستانی از خشم، اندوه و جستجوی بی امان برای بقا در دل یک آخرالزمان بود که بستر را برای اتفاقات عمیق تر و پیچیده تر جلد دوم مهیا کرد.
خلاصه کامل کتاب دروازه اوبلیسک
مسیر ایسان: قدرت اوبلیسک ها و آموزش آلاباستر
پس از وقایع پرتنش جلد اول، ایسان زخم خورده و خسته به شهر زیرزمینی کاستریما می رسد. این شهر، که در دل غارهای عظیم و به دور از فجایع سطح زمین بنا شده، پناهگاهی برای بازماندگان است. در آنجا، ایسان بار دیگر با آلاباستر، اوروگن قدرتمند و مرشد سابقش، مواجه می شود. اما آلاباستر در حال احتضار است، بدن او به دلیل استفاده بیش از حد از قدرت های اوروگنی و ارتباطش با هسته زمین، رو به اضمحلال گذاشته است. با این حال، ذهن او هنوز هوشیار است و هدفی بزرگ را دنبال می کند: آموزش ایسان برای کنترل کامل قدرت های اوروگنی و استفاده از «شبکه اوبلیسک ها».
اوبلیسک ها، سازه های مرموز و غول پیکری هستند که از دوران باستان در سراسر سکون پراکنده اند و اوروگن ها می توانند از آن ها برای افزایش قدرت خود استفاده کنند. آلاباستر فاش می کند که این اوبلیسک ها تنها ابزاری برای تقویت قدرت نیستند؛ آن ها دروازه هایی به شبکه انرژی هسته زمین هستند و هر اوبلیسک دارای روح یا حافظه ای از اوروگن هایی است که پیش از این از آن استفاده کرده اند. هدف آلاباستر، «پایان دادن به جهان» نیست، بلکه او می خواهد چرخه «فصل های پنجم» را متوقف کند. او معتقد است که با استفاده از شبکه اوبلیسک ها، ایسان می تواند تعادل را به هسته زمین بازگرداند و ماه را که عامل اصلی این فجایع است، به جایگاه اصلی خود بازگرداند. او فاش می کند که ماه زمانی بخشی از زمین بوده و به دلایلی نامعلوم جدا شده است، و این جدایی باعث عدم تعادل و خشم هسته زمین شده است.
آموزش های آلاباستر به ایسان، طاقت فرسا و دردناک است. او ایسان را وادار می کند تا فراتر از حد تصور خود پیش برود، با درد و رنج هسته زمین ارتباط برقرار کند و ماهیت واقعی اوروگن ها را درک کند. اوروگن ها تنها انسان هایی با قدرتی خاص نیستند، بلکه بخشی از سیستم حیاتی زمین هستند که می توانند با آن ارتباط برقرار کرده و تعادلش را حفظ کنند. ایسان در این مسیر، علاوه بر درک قدرت های عظیم خود، با حقایق وحشتناکی درباره تاریخ سکون، جنگ های باستانی و ماهیت «جانداران سنگی» یا سنگ خوارها آشنا می شود. «کوئری»، یکی از ساکنان کاستریما، در این مدت همراه ایسان است و نقش حمایت کننده ای ایفا می کند. همچنین، هوآ، موجود سنگی مرموزی که در جلد اول با ایسان همراه بود، همچنان در کنار او حضور دارد و ماهیت پیچیده تر او رفته رفته آشکار می شود. هوآ، که حالا به شکلی انسانی تر درآمده، به ایسان کمک می کند تا برخی از چالش ها را پشت سر بگذارد و در اواخر کتاب فاش می شود که او فرزند ایسان است که از طریق ارتباط مرموزش با اوبلیسک ها و انرژی زمین، شکل گرفته است.
مسیر ناسان: سفر کشف هویت با شافا
در حالی که ایسان در کاستریما آموزش می بیند، دخترش ناسان نیز مسیر پر پیچ وخم خود را طی می کند. ناسان توسط پدرش، جیجا، ربوده شده است. جیجا، که از اوروگن بودن پسرش به شدت ترسیده بود و او را به قتل رساند، حالا می کوشد تا ناسان را از قدرت های اوروگنی اش «درمان» کند. او گمان می کند که این قدرت ها نوعی بیماری هستند. این سفر برای ناسان بسیار دردناک است، چرا که پدرش با خشونت و بی رحمی با او رفتار می کند و سعی دارد با روش های غیرانسانی، قدرت هایش را سرکوب کند.
در این میان، شافا، نگهبان پیشین ناسان که در وقایع جلد اول حافظه خود را از دست داده بود، نقش محافظ او را بر عهده می گیرد. شافا که خود از آموزندگان بود و به تربیت اوروگن ها می پرداخت، به دلیل آسیب مغزی، خاطرات گذشته خود را به یاد نمی آورد و به همین دلیل، در برابر دستورات خشونت بار جیجا علیه ناسان، مقاومت نشان می دهد و به نوعی از او حمایت می کند. در طول سفر پرمخاطره آن ها در دنیای آسیب دیده، قدرت های اوروگنی ناسان به شکلی شگفت انگیز و خارج از کنترل رشد می کند. او توانایی های بسیار زیادی در کنترل انرژی زمین از خود نشان می دهد، حتی بیشتر از مادرش. شافا، با وجود از دست دادن حافظه، غریزی او را تعلیم می دهد و به ناسان کمک می کند تا بر این قدرت های نوظهور تسلط یابد.
رابطه ناسان با جیجا پیچیده و پرکشش است. ناسان بین عشق به پدرش و نفرتی که از او به خاطر اعمالش دارد، درگیر است. این کشمکش درونی باعث می شود شخصیت او به سرعت تحول یابد و از کودکی آسیب دیده به نوجوانی قدرتمند و مستقل تبدیل شود. سرانجام، ناسان مجبور می شود برای محافظت از خودش و شافا، جیجا را به قتل برساند. آن ها در طول سفر با جوامع مختلف و خطرات زمین شناختی روبرو می شوند و در نهایت به مکانی مرموز به نام «ماه یافت شده» (Found Moon) می رسند. در آنجا، ناسان با سنگ خوارها (Stone Eaters) ارتباط عمیق تری برقرار می کند و آن ها رازهایی از هویت خود و هدفشان را برای او فاش می کنند. ناسان در این مکان، به درک جدیدی از قدرت خود و جایگاهش در جهان دست می یابد.
«زمین در حال مرگ بود، اما نه به دلیل بی تفاوتی طبیعت، بلکه به دلیل یک زخم باستانی و عمیق که هیچ کس از آن خبر نداشت. این حقیقت، سنگینی غیرقابل باوری بر دوش ایسان می گذاشت.»
افشای رازها: ماهیت هسته زمین و نیروهای کهن
همان طور که مسیرهای ایسان و ناسان به سمت درک عمیق تر از جهان پیش می رود، رازهای بزرگ تری نیز فاش می شوند که کل درک خواننده از مجموعه را تغییر می دهند. هسته زمین، آن گونه که پیش از این تصور می شد، صرفاً یک توده مذاب نیست؛ بلکه موجودی زنده و آگاه است که از طریق اوروگن ها با سطح ارتباط برقرار می کند. این موجود زنده از جدایی ماه از خود رنج می برد و «فصل های پنجم» در واقع واکنشی خشونت آمیز از سوی زمین برای بازگرداندن ماه به مدار اصلی اش و ترمیم این زخم باستانی است. ماه، که اکنون تنها یک جرم آسمانی بی جان به نظر می رسد، در واقع موجودی زنده بوده که در گذشته از زمین جدا شده و این جدایی، تعادل انرژی زمین را بر هم زده است.
«جانداران سنگی» یا سنگ خوارها، که در ابتدا موجوداتی مرموز و حتی تهدیدآمیز به نظر می رسیدند، در این جلد نقش پیچیده تری پیدا می کنند. آن ها در واقع موجوداتی باستانی هستند که از انسان های اوروگن یا موجودات اولیه سیاره تشکیل شده اند و وظیفه ای مهم و ابهام آمیز را بر عهده دارند. برخی از آن ها به دنبال حفظ زمین هستند، در حالی که برخی دیگر اهداف خاص خود را دنبال می کنند. هوآ، سنگ خواری که ایسان را همراهی می کند، یکی از کلیدهای اصلی این رازگشایی است. هوآ آشکار می کند که سنگ خوارها قادرند روح انسان ها را در خود جای دهند و برای قرن ها وجود داشته اند تا شاهد و حتی تأثیرگذار بر سرنوشت زمین باشند.
تاریخچه پنهان اوروگن ها نیز آشکار می شود؛ اینکه آن ها صرفاً حاملان یک «بیماری» نیستند، بلکه فرزندان زمین و پل ارتباطی با آن هستند. ظلمی که بر اوروگن ها روا داشته شده، نه تنها بی عدالتی، بلکه تلاشی برای قطع ارتباط زمین با آگاهی خود بوده است. این افشاگری ها دیدگاه ایسان و ناسان را نسبت به جهان، جایگاهشان در آن، و هدف نهایی آلاباستر به کلی دگرگون می کند. ایسان متوجه می شود که «پایان دادن به جهان» در واقع به معنای پایان دادن به چرخه بی رحمانه فجایع و بازگرداندن تعادل به سیاره است، حتی اگر این به معنای تغییر اساسی در ماهیت خود زمین باشد.
«ناسان دریافت که قدرت واقعی نه در ویرانگری، بلکه در درک و پذیرش پیوند عمیق با جهان است؛ پیوندی که هم هولناک بود و هم الهام بخش.»
اوج داستان و پایان بندی جلد دوم
داستان «دروازه اوبلیسک» با نزدیک شدن دو خط داستانی ایسان و ناسان به یکدیگر و اوج گرفتن تنش ها به سمت یک رویارویی سرنوشت ساز پیش می رود. در کاستریما، آلاباستر که دیگر رمقی برایش نمانده، آخرین انرژی خود را برای راهنمایی ایسان به سمت «دروازه اوبلیسک» نهایی و فعال سازی شبکه صرف می کند. او فاش می کند که در تمام این مدت، هدفش استفاده از ایسان نبوده، بلکه او را برای تبدیل شدن به یک «کی انجی» (Key-Enjie) تربیت می کرده؛ یک اوروگن بسیار قدرتمند که توانایی کنترل کامل شبکه اوبلیسک ها و در نهایت، ماه را دارد. آلاباستر خود را قربانی می کند تا ایسان بتواند این پیوند را برقرار کند. او برای همیشه با زمین و شبکه اوبلیسک ها یکی می شود و با مرگ خود، ایسان را به اوج قدرت و فهم می رساند.
ایسان با هدایت آلاباستر و کمک هوآ، موفق می شود ارتباط عمیقی با شبکه اوبلیسک ها برقرار کند. این تجربه برای او فراتر از هر درکی است؛ او خود را نه تنها به عنوان یک اوروگن، بلکه به عنوان بخشی از آگاهی و درد خود زمین درمی یابد. او متوجه می شود که هسته زمین خشمگین است و به دنبال انتقام از ماه است، موجودی که آن را به بند کشیده و باعث رنجش بی پایانش شده است. ایسان در اوج قدرت خود، آماده می شود تا تصمیم نهایی را بگیرد که سرنوشت سکون را رقم خواهد زد. او می تواند ماه را به جایگاه اصلی خود بازگرداند، حتی اگر این به معنای از بین بردن زندگی روی سطح باشد، یا راهی برای تعادل جدید بیابد.
در همین حال، ناسان نیز در «ماه یافت شده» به درک عمیق تری از قدرت هایش می رسد. او متوجه می شود که کنترل اوروگنی او به مراتب از مادرش نیز فراتر می رود و می تواند بدون نیاز به اوبلیسک ها، انرژی را مستقیماً از سنگ ها، موجودات زنده و حتی هسته زمین جذب کند. ناسان با سنگ خوارها، به ویژه یک سنگ خوار خاص به نام مس (Emess)، معامله ای می کند تا او را در مسیر کنترل قدرت هایش یاری دهند. او در پایان این جلد، خود را به عنوان یک نیروی مستقل و توانمند مطرح می کند که تصمیماتش می تواند به اندازه مادرش بر آینده جهان تأثیرگذار باشد. او نیز به دنبال راهی برای پایان دادن به «فصل های پنجم» است، اما شاید با دیدگاهی متفاوت از مادرش.
پایان «دروازه اوبلیسک»، گرچه بسیاری از رازها را آشکار می کند، اما پایانی قطعی برای مجموعه نیست. ایسان و ناسان هر یک به سطح جدیدی از قدرت و درک رسیده اند و آماده اند تا نقش خود را در نبرد نهایی برای بقای سکون ایفا کنند. سرنوشت آلاباستر به پایان می رسد، در حالی که هوآ و شافا همچنان در کنار ایسان و ناسان باقی می مانند و سرنوشت مبهمی در انتظارشان است. این جلد با تعلیق عظیمی به پایان می رسد و خواننده را بی صبرانه برای جلد سوم، «آسمان سنگی»، منتظر می گذارد تا سرنوشت نهایی زمین و ساکنانش رقم بخورد.
شخصیت های اصلی و تحولات آن ها
شخصیت پردازی عمیق و چندوجهی، یکی از نقاط قوت اصلی مجموعه «زمین شکسته» است که در «دروازه اوبلیسک» نیز به اوج خود می رسد. تحولات درونی و بیرونی شخصیت های اصلی، هسته روایت را شکل می دهند.
- ایسان (Essun): او از یک مادر عزادار که تنها به دنبال انتقام و یافتن دخترش بود، به موجودی تبدیل می شود که با هسته زمین پیوند می خورد. سفر او از جستجوی شخصی به درک عمیق از ماهیت اوروگن ها و جایگاهشان در اکوسیستم زمین، او را به شخصیتی بسیار قدرتمند و تاثیرگذار تبدیل می کند. ایسان یاد می گیرد که خشم و اندوه خود را به منبعی از قدرت تبدیل کند و بار سنگینی از نجات جهان را بر دوش می کشد. تحول او از انسانی معمولی به موجودی نیمه خدایی که با هسته زمین ارتباط دارد، بسیار چشمگیر است.
- ناسان (Nassun): دختر ایسان، سفری از کودکی آسیب دیده و ترسان تا کشف قدرت های عظیم و جایگاه منحصربه فردش در جهان را تجربه می کند. او در ابتدا قربانی خشونت پدرش است، اما رفته رفته قدرت های اوروگنی اش شکوفا می شود و به موجودی حتی قدرتمندتر از مادرش تبدیل می گردد. ناسان با هوش و ذکاوت ذاتی خود، راهی مستقل برای کنترل قدرت هایش می یابد و به جایگاه مهمی در میان سنگ خوارها دست پیدا می کند. او نمادی از نسل جدید اوروگن ها است که شاید راهی متفاوت برای بقا و تعادل را انتخاب کند.
- آلاباستر (Alabaster): با وجود وضعیت جسمانی رو به مرگش، نقش او به عنوان مربی و پیش برنده اصلی داستان برای ایسان حیاتی است. او با دانش عمیق و رازهای خود، ایسان را به درک واقعی جهان و اوبلیسک ها هدایت می کند. آلاباستر نمادی از فداکاری و ایثار است که جان خود را در راهی بزرگ فدا می کند تا جهان را از نابودی نجات دهد.
- شافا (Schaffa): نگهبان وفادار و مرموز ناسان، با گذشته ای پیچیده و حافظه ای از دست رفته، رابطه خاصی با ناسان برقرار می کند. وفاداری او به ناسان فراتر از وظیفه است و او تبدیل به تکیه گاهی برای دخترک در دنیایی بی رحم می شود. رابطه میان شافا و ناسان، یکی از جنبه های انسانی و احساسی عمیق این جلد است که به ابعاد شخصیت هر دو غنا می بخشد.
توسعه این شخصیت ها و ارتباطشان با یکدیگر، پویایی خاصی به داستان می بخشد و به خواننده اجازه می دهد تا با آن ها همذات پنداری کند. هر شخصیت، نماینده ای از جنبه های مختلف بقا، قدرت، و هویت در دنیایی فروپاشیده است.
مضامین و مفاهیم اصلی کتاب
کتاب «دروازه اوبلیسک» همانند جلد اول، لایه های عمیقی از مضامین اجتماعی، فلسفی و انسانی را در بستر داستانی فانتزی-علمی تخیلی خود می گنجاند.
- آخرالزمان و بقا: جهان «سکون» نمادی از دنیایی است که مدام با تهدیدات زیست محیطی و فجایع طبیعی روبروست. چالش های زندگی در دنیای رو به نابودی و تلاش برای بقا، موضوعی محوری است. این کتاب نشان می دهد که بقا صرفاً فیزیکی نیست، بلکه شامل حفظ انسانیت، امید و ارتباطات در شرایط بسیار سخت نیز می شود.
- تبعیض و نژادپرستی: ظلمی که بر اوروگن ها روا داشته می شود و آن ها را به حاشیه می راند، استعاره ای قوی از نژادپرستی و تبعیض در جوامع بشری است. مقاومت اوروگن ها و تلاش برای یافتن جایگاه خود، پیامد مهمی در داستان دارد و به چالش کشیدن ساختارهای قدرت را به تصویر می کشد.
- مادری و خانواده: ارتباط پیچیده مادر و دختری میان ایسان و ناسان، یکی از قوی ترین محورهای عاطفی داستان است. این رابطه پر از رنج، جدایی، جستجو و درک متقابل است. هر دو به دنبال دیگری هستند، اما در این مسیر، هویت و قدرت خود را نیز کشف می کنند.
- قدرت و کنترل: کتاب به دقت به بررسی ماهیت قدرت می پردازد؛ قدرت ماورایی اوروگن ها، قدرت کنترل گر هسته زمین، و قدرت سیاسی جوامع بازمانده. مسئله مسئولیت استفاده از قدرت و خطرات سوءاستفاده از آن، به کرات مطرح می شود.
- امید و ناامیدی: در دنیایی که مدام در حال فروپاشی است، تعادل میان تاریکی مطلق و کورسوی امید، ظریف و حیاتی است. شخصیت ها با لحظات ناامیدی عمیق روبرو می شوند، اما در نهایت، امید به تغییر و بهبود، آن ها را به جلو می راند.
- هویت و تعلق: جستجوی شخصیت ها برای یافتن جایگاهشان در جهان و درک هویت واقعی خود به عنوان اوروگن، انسان، یا بخشی از سیاره، مضمونی مهم است. این کتاب به خواننده نشان می دهد که هویت نه یک مفهوم ثابت، بلکه نتیجه تجربیات، انتخاب ها و روابط است.
جوایز و افتخارات دروازه اوبلیسک
«دروازه اوبلیسک» نه تنها از سوی منتقدان مورد تحسین قرار گرفت، بلکه جوایز معتبر بسیاری را نیز از آن خود کرد و جایگاه خود را به عنوان یک اثر ماندگار در ادبیات علمی-تخیلی و فانتزی تثبیت کرد. این کتاب توانست در سال ۲۰۱۷ برنده جایزه هوگو در بخش بهترین رمان شود؛ افتخاری که نشان دهنده کیفیت بالای نگارش، جهان سازی و شخصیت پردازی آن است.
علاوه بر جایزه هوگو، «دروازه اوبلیسک» نامزد جوایز مهم دیگری نیز شد، از جمله:
- نامزد جایزه نبولا برای بهترین رمان در سال ۲۰۱۶
- نامزد جایزه لوکاس در بخش بهترین رمان فانتزی در سال ۲۰۱۷
- نامزد جایزه جهانی کتاب فانتزی در سال ۲۰۱۷
- نامزد جایزه جیمز تیپتری جونیور در سال ۲۰۱۶
- نامزد جایزه گودریدز در بخش کتاب فانتزی در سال ۲۰۱۶
این جوایز و افتخارات، گواهی بر قدرت داستان سرایی ان. کی. جمیسین و عمق مضامین مطرح شده در «دروازه اوبلیسک» است که آن را به اثری برجسته و تأثیرگذار در ژانر خود تبدیل کرده است.
چرا دروازه اوبلیسک را بخوانیم (حتی اگر خلاصه را خوانده اید)؟
ممکن است پس از خواندن این خلاصه جامع، احساس کنید که از تمام وقایع اصلی «دروازه اوبلیسک» آگاه شده اید. اما تجربه خواندن کامل این کتاب چیزی فراتر از دانستن داستان است. ان. کی. جمیسین دارای قلمی بی نظیر و بی باک است که می تواند خواننده را به عمق یک جهان ویران شده بکشاند و حس و حال شخصیت ها را به طور کامل منتقل کند. جزئیات فضاسازی، دیالوگ های پرمعنا، و توصیفات هنرمندانه از درد و رنج و امید، تنها با مطالعه کامل کتاب قابل درک هستند.
خواندن کامل کتاب به شما این امکان را می دهد که پیچیدگی های شخصیت پردازی را به طور کامل لمس کنید، از تحولات درونی ایسان و ناسان لذت ببرید و ارتباطات عمیق و پرکشش میان آن ها و دیگر شخصیت ها را از نزدیک حس کنید. جمیسین استاد ایجاد تعلیق و رمزگشایی های تدریجی است که خواننده را تا آخرین صفحه درگیر نگه می دارد. اگر به دنبال تجربه عمیق تر از ادبیات فانتزی و علمی-تخیلی هستید که نه تنها ذهن را درگیر کند، بلکه روح را نیز به چالش بکشد، بی شک خواندن «دروازه اوبلیسک» برای شما ضروری است. این کتاب، پلی محکم برای ورود به جلد سوم و نهایی این سه گانه، «آسمان سنگی»، است که سرنوشت جهان را رقم خواهد زد.
«تجربه واقعی کتاب، در میان کلمات و احساسات نهفته است، نه تنها در خطوط داستانی آن.»
نتیجه گیری
«دروازه اوبلیسک» به عنوان کتاب دوم مجموعه «زمین شکسته»، نه تنها ادامه منطقی و هیجان انگیز «فصل پنجم» است، بلکه با تعمیق جهان سازی و شخصیت پردازی، داستان را به سطحی جدید از پیچیدگی و جذابیت می رساند. این کتاب با افشای رازهای هسته زمین و ماهیت واقعی اوروگن ها، درکی تازه از چرخه بی پایان نابودی و بازسازی در «سکون» ارائه می دهد. مسیر پر چالش ایسان و ناسان، هر یک به تنهایی و سپس در آستانه اتصال، نمادی از تلاش برای بقا، کشف هویت و مبارزه با تبعیض است.
جمیسین با این اثر، مرزهای ژانر علمی-تخیلی و فانتزی را جابجا کرده و اثری خلق کرده است که هم از نظر سرگرم کننده بودن و هم از نظر عمق فکری، بسیار غنی است. «دروازه اوبلیسک» یک نقطه عطف حیاتی در این سه گانه محسوب می شود و خواننده را برای نبرد نهایی و روشنگری های بیشتر در «آسمان سنگی» آماده می کند. این داستان قدرتمند، بار دیگر بر اهمیت درک متقابل، قدرت ارتباط و مقاومت در برابر ظلم، حتی در ویران ترین شرایط، تأکید می کند.