مکالمه ذهنی چگونه سرنوشت ما را رقم می‌زند؟

تغذیه

شما باید از یک چیز آگاه باشید. گفتگوی درونی شما می تواند از نظر جسمی و روحی تأثیر مستقیمی بر سلامتی شما بگذارد. این گفتگوی داخلی عزت نفس شما را تضعیف می کند و پتانسیل ، منابع و فرصت های شما را می بندد. بنابراین باید روی آن تمرکز کنید تا بتوانید آن را تغییر دهید.

به گزارش سرگرمی برای همه ، سواد زندگی وی نوشت: “ما نتیجه گفتگوی داخلی خودمان هستیم.” به عبارت دیگر ، تخم مکالمه با ما ، همان مکالمه درونی بدون وقفه ، شخصیت ما را شکل می دهد. بنابراین وقتی با تحقیر به توانایی های خود شک دارید ، به بدترین دشمن خود تبدیل می شوید.

آیا در مکالمات درونی خود احساس حقارت می کنید؟ آیا خود را مقصر می دانید که خود را با دیگران مقایسه می کنید؟ به یاد داشته باشید که سلامتی صحبت کردن با شما با عشق و احترام است.

عملکرد مکالمه ذهنی

گفتگوی داخلی مغز ما را تغییر می دهد. مکالمه روزانه شما می تواند تعدادی از مناطق مغز را تقویت کند تا به شما در کنترل بهتر استرس ، تنظیم روحیه یا حتی اعتماد به نفس بیشتر کمک کند. با این حال ، اگر محتوای این مکالمه درونی منفی باشد ، اگر شما را غرق در خود نکند ، مطمئناً می تواند شما را به افسردگی ، اضطراب و حالات بسیار مضر سوق دهد.

یک واقعیت وجود دارد که بسیاری از ما در برخی موارد تلاش کرده ایم. به عنوان مثال ، مثل همیشه ، تصور کنید که برای دیگران که همیشه دیگران به او احتیاج دارند ، یک دوست خستگی ناپذیر هستید. شما به عنوان فردی برجسته می شوید که همیشه دیگران را تشویق می کند. به آنها امید و انگیزه می دهد. شخصی که همیشه می داند در هر زمان مشخص چه بگوید. بنابراین ، شما پشتیبان بلامنازع دیگران هستید ، از طریق ارتباط دقیق ، شجاعت ، اشتیاق و روشنگری را در آنها ایجاد می کنید.

با این حال ، گاهی اوقات شما به بدترین دشمن خود تبدیل می شوید و زیرا مکالمه شما با شما در چنین اصطلاحاتی طنین انداز است. “چگونه می توانستید چنین حرف احمقانه ای بزنید؟” شما آدم دست و پا چلفتی هستید. “،” حتی به آن فکر نکنید ، دوباره امتحان کنید. “من آدم بی فایده ای هستم ، همه این را می دانند. “آیا می بینی امروز چه کاری دوباره انجام دادی؟” “دوباره امتحان کنید. “همه چیز را تکرار نکنید” ، “شما همیشه اشتباه می کنید” ، “من دوباره اشتباه کردم”. و … “

ما همان چیزی هستیم که خودمان می نامیم. به قول معروف ، آنطور که هست از بانک بیرون می آید. بعضی اوقات ، تمام زندگی خود را به توهین به خود می گذرانیم. ضرب المثل چینی می گوید: “افکار خود را تماشا کنید. چون این حرفهای شما خواهد بود. به سخنان خود توجه کنید زیرا آنها به اعمال شما تبدیل می شوند. از کارهای خود مراقبت کنید زیرا باعث ایجاد عادت های شما می شود. “عادتهای خود را حفظ کنید زیرا به سرنوشت شما تبدیل می شوند.”

تغییر کلمه درونی که مدتهاست از آن استفاده می کنیم کار آسانی نیست. با این حال ، انجام این کار به یک دلیل واضح ضروری است. گفتگوی منفی مغز را تغییر می دهد. این باعث می شود در برابر اختلالات اضطرابی و افسردگی آسیب پذیرتر شوید.

گفتگوی درونی شما مغز شما را تغییر می دهد و آنچه را با خود می گویید تعیین می کند.

گفتگوی داخلی با موضوع تحقیقات علمی

تأثیر گفتگوی درونی بر رفتار و شخصیت همیشه مورد توجه روانشناسان بوده است ، از این رو بسیاری از کتابها در مورد انتشارات مربوط به خودیاری و رشد و رشد و رشد مهارتهای شخصی و رشد و پرورش و در دهه های اخیر مردم را به مراقبت از این حوزه ترغیب می کند. با این حال ، موضوع “گفتار درونی” از ابتدای قرن بیستم مورد بررسی قرار گرفته است.

در واقع ، این روانشناس روسی بود ، لو لو ویگوتسکی که از خود پرسید: “آیا مغز انسان هنگام گفتار داخلی با همان مکانیزم کار می کند؟” پاسخ بله است.

چندین مطالعه نشان می دهد که مکالمه با خود مناطقی از مغز را فعال می کند ، مانند شکنج تحتانی جلوی سمت چپ (ناحیه بروکا) که هنگام صحبت با صدای بلند نیز فعال هستند.

گفتار درونی یک پدیده پیچیده و چند وجهی است. بنابراین شما باید در مورد چگونگی تأثیر آن بر سلامت روان خود بیشتر بدانید. به عنوان مثال ، چارلز فرنیهوگ ، روانشناس دانشگاه دورهام ، توضیح داد که “نجوا درونی” در هر دقیقه حدود 4000 کلمه می دهد. به گفته وی ، “صدای داخلی. داستان کتاب گفتگوی داخلی کتاب “علم گفتگو با خود” 10 برابر سریعتر از گفتار کلامی است.

بنابراین ، باید بدانید که هر اتفاقی که در ذهن شما می افتد ، هر ایده ، فکر ، مطالعه مستقلی ، چه مثبت و چه منفی ، تأثیر زیادی بر شما دارد.

زمزمه درونی منفی ، احساسات و مغز

سردبیر مجله روانپزشکی بیولوژیک ، استاد دانشکده پزشکی ییل ، ​​جان فون اچ. کریستال تحقیقی انجام داد که تأثیر احساسات بر مغز را نشان می داد. نتایج این مطالعه نشان داد که چگونه ادامه گفتگوی درونی منفی بسیاری از ساختارهای عصبی مغز را ضعیف می کند ، زیرا گفتگوی داخلی منفی باعث آسیب پذیری بیشتر افراد در برابر استرس می شود.

در این مطالعات ، مراکز مغز مانند انسولین آمیگدالا بیش فعالی زیادی نشان دادند. این مناطق عاطفی ، مانند ترس یا توجه به تهدیدهای اطراف شما ، گاهی می تواند شما را از نظر روانشناسی خسته کند. همچنین ، نمی توانید این واقعیت را نادیده بگیرید که مکالمه منفی پایه ای است که اضطراب را تغذیه می کند و اغلب شما را در پیچ و خم افسردگی قرار می دهد.

شما باید از یک چیز آگاه باشید. گفتگوی درونی شما می تواند از نظر جسمی و روحی تأثیر مستقیمی بر سلامتی شما بگذارد. این گفتگوی داخلی عزت نفس شما را تضعیف می کند و پتانسیل ، منابع و فرصت های شما را می بندد. بنابراین باید روی آن تمرکز کنید تا بتوانید آن را تغییر دهید.

چگونه شروع کنیم؟

شما باید بتوانید گفتمان مضر را تغییر دهید. یک راه ساده برای رسیدن به این هدف این است که در نقش یک شخص سوم باشید و به خود روی بیاورید. این راهی برای به عهده گرفتن نقش دوستی است که بهترین ها را می خواهد ، اما در عین حال همیشه مراقب گفتگوی درونی خود است.

صحبت با خود از طریق شخص سوم به شما کمک می کند تا در کنار خود بایستید و درباره پاسخ ها و احساسات خود عینی تر فکر کنید ، خواه در مورد یک رویداد گذشته صحبت کنید یا به آینده نگاه کنید. همچنین می تواند به شما در کاهش استرس و اضطراب کمک کند.

گفتگوی زیر نمونه ای از این تغییر است. “من می دانم که شما نگران هستید ، اما به یاد داشته باشید ، شما می دانید که چگونه با آن کنار بیایید. قبلاً این کار را انجام داده اید ، پس به ارزش خود اعتماد کنید. “شما قوی هستید ، فقط سعی کنید ادامه دهید.”

گوش کنید و یاد بگیرید

روز را به شنیدن مکالمات درونی خود سپری کنید. آیا خودتان رفتار می کنید؟ آیا از خود انتقاد می کنید یا با خود رفتار منفی دارید؟ آیا می توانید این افکار و سخنان را به راحتی برای یکی از عزیزان خود بیان کنید؟ آیا در مکالمات درونی خود مضامین یا مضامین مشترکی دارید؟ افکار منفی قوی یا تکراری بنویسید.

خوب فکر کنید

این س questionsالات را درباره افکاری که فهرست کرده اید از خود بپرسید.

آیا اضافه وزن دارم؟ آیا واقعاً آنقدر بزرگ است؟ در طولانی مدت ، این امکان وجود دارد.

آیا من زیاد تعمیم می دهم؟ آیا بر اساس حقایق بیشتر یا نظرات و تجربیات خودم نتیجه می گیرم؟

آیا می توانم فکر را بخوانم؟ فکر می کنم دیگران عقاید یا احساسات خاصی دارند. آیا می توانم حدس بزنم دیگران چه واکنشی نشان می دهند؟

آیا برچسب من بد است؟ آیا من خودم را با استفاده از کلمات “احمق” ، “ناامید” یا “چاق” توصیف می کنم؟

آیا این یک کل است یا هیچ؟ آیا بدون توجه به اینکه واقعیت به ندرت سفید یا سفید است ، حادثه ای می بینم ، خوب یا بد؟ پاسخ معمولاً در ناحیه خاکستری رنگ بین این دو است.

این ایده چقدر صادقانه و دقیق است؟ برگردید و با دقت خود را یک دوست بدانید.

جعبه دنده را تعویض کنید

اکنون که فهمیدید چگونه افکار درونی شما می تواند حواس شما را پرت کند یا تعادل شما را حفظ کند ، وقت آن است که انتقال ها را تغییر دهید و رویکرد جدیدی برای مکالمه خود بیاموزید. به ایده های لیست خود نگاه کنید و آنها را با دید مثبت تری بیان کنید.

مثال 1:

“چقدر من احمقم. من پرونده را خراب کردم ، این پایان است. “

جایگزین. “من می توانم بیش از این کار کنم. دفعه بعدی من بیشتر آماده می شوم: سعی خواهم کرد. شاید یک فیلم از سخنرانی عمومی را تماشا کنید. این می تواند برای حرفه من خوب باشد. “

مثال 2:

“من نمی توانم این کار را به مدت یک هفته انجام دهم. غیر ممکنه”:

جایگزین. “انجام این کار مدت زمان زیادی طول می کشد ، اما من این کار را خواهم کرد. فکر می کنم می توانم ببینم کدام یک از دوستانم می توانند به من کمک کنند. «

مثال 3:

“چقدر خنده دار است؟ من نمی توانم خودم یاد بگیرم که چگونه روشن تر فکر کنم. “

روش جایگزین. “یادگیری روشنگری می تواند از بسیاری جهات به من کمک کند. بیا بریم. «

به طور خلاصه ، این تغییر یک پروسه زمانبر است. در ابتدا ممکن است تغییر آن گفتمان محدود کننده درونی دشوار باشد ، اما اگر به آن پایبند باشید ، تغییرات را به تدریج مشاهده خواهید کرد. این جمله قدیمی چینی را مرور کنید.

افکار خود را تماشا کنید ، زیرا آنها کلمات شما خواهند بود. به سخنان خود توجه کنید زیرا آنها به اعمال شما تبدیل می شوند. از کارهای خود مراقبت کنید زیرا باعث ایجاد عادت های شما می شود. “عادتهای خود را حفظ کنید زیرا آنها به سرنوشت شما تبدیل می شوند.”