مخروبههای فرهنگی بندرعباس، نماد بیتوجهی مدعیان فرهنگ
صبح ساحل نوشت: در مجتمعهای مسکونی چون هدیش در غرب شهر، سینما و سالنهای فرهنگی مجهزی برای استفاده نیروهای ارتش و خانوادههایشان ساخته شد.
اوایل دهه پنجاه، مرکز فرهنگی «برکههای باران» مرمت و احیا شد. دو فضای تخصصی برای اجرای تئاتر و موسیقی که خوشبختانه این مکانها اگرچه نیمهجان در پشت ساختمان موزه مردمشناسی قرار دارند، هنوز دیده میشوند.
و همچنین یک سالن کلاسیک تئاتر که کمی آنطرفتر جایی که امروز بیمارستان صاحبالزمان طراحی و ساخته شد. در مرکز شهر با سرمایهگذاری تجار، سینما شهرزاد حضور داشت و کمی آنسوتر نیز خانه فرهنگ، در نزدیکی هتل هرمز سینما صحرا ساخته شد که بعدها به حوزه هنری تبدیل شد و سرانجام لودرها به دلیل توسعه هتل، آن را با خاک یکسان کردند.
سینمای شهر نمایش که هنوز نامش بر بخشی از این شهر باقی است، در مجموعه مهم و زیبای صداوسیمای خلیجفارس که در قسمتی از محله نایبند ساخته شد که تأثیر مهمی در رشد فرهنگ در دهه چهل و پنجاه بازی کرد.
برای رسیدن به این درک که چرا فرهنگ بهاندازهی اقتصاد در منطقه حساس دریای پارس مهم است بخشی از سخنرانی استاندار هرمزگان آقای رزاقی را در ویژهبرنامهای که برای شاهنامه در بندرعباس در سال ۱۳۵۵ برپا شد را مرور میکنیم:
«اجتماع دانشمندان و پژوهشگران در بندرعباس درعینحال یادآور این حقیقت است که پیشرفتهای منطقه خلیجفارس و دریای عمان تنها جنبه صنعتی و فنی نداشته، بلکه اعتلای فرهنگ و هنر آن پا بهپای توسعه اقتصادی آن موردتوجه است»
این روند توسعه فضاهای فرهنگی اگرچه در دهه شصت متوقف شد؛ اما از اواخر دهه هفتاد رشد دوباره یافت و مکانهای جدیدی به آن اضافه شد بهطور مثال فرهنگسرای شهید آوینی که در کنار سید مظفر قرار داشت و بعدها فرهنگسرای طوبی ساخته شد.
در سالهای اخیر به طراحهای بیمطالعه باعث شده پروژههای اینچنینی متوقف شود، مثل میلیاردها پولی که برای تالار هنر صرف شد؛ اما هیچ و آنچه از قبل هم داشتیم به دلیل نبود تفکر حفظ و نگهداری، فرسوده و تخریب شود؛ اگرچه تالار فرهنگی شهید آوینی بهتنهایی جور همه برنامههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را میکشد؛ اما نیاز به بازسازی جدی دارد، چندی پیش خبر ناخوشایند کنسل شد کنسرتی به دلیل گرما باعث آبروریزی شده بود. یا پلاتو ناایمن آفتاب که به دلیل قطعی برق و آتشسوزی رویدادهای فرهنگی آن مختل شد.
تصور کنید ما تنها در حال بررسی مرکز استان هرمزگان هستیم و وضعیت شهرهای دیگر هم فاجعهبار است، آنچه عیان است در بیست سال اخیر نمایندگان و مدیران ارشد استان هیچ نگاه فرهنگی در برنامههای خود نداشتند که این موضوع نگرانیهای بسیاری را در دل دوست داران فرهنگ به وجود آورده است به این دلیل که کشورهای جنوبی دریای پارس، هزینههای هنگفتی را برای توسعه فرهنگ در نظر گرفتهاند که در برخی موارد با بیاخلاقی و صدالبته نفوذ اقتصادی در حال به سرقت بردن میراث فرهنگی کشور عزیزمان هستند. در پایان یکبار دیگر حکایت مشهور سعدی بزرگ را مرور کنیم که میگوید:«حکیمی پسران را پند همیداد که جانان پدر هنرآموزید که ملک دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد بهیکبار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد؛ اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده و گر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است، هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بیهنر لقمه چیند و سختی بیند».
46