قایم باشک تندروها ، زیر پرچم وفاق پزشکیان
چشم گذاشتن برای از چشم انداختن دولت چهاردهم؛
به گزارش خبرگزاری سرگرمی برای همه تلاش زودهنگام هسته سخت تندروها برای برساخت دولت ضعیف آغاز شده است. این تلاش از چند مسیر مشخص پیگیری می شود؛ دامن زدن به ذهنیت کسانی که رای ندادند پی ریزی دولت ضعیف در برابر مشکلات متعدد ناکارآمدی وفاق و زمین گیر کردن اصلاحات اقتصادی کابینه چهاردهم. گرچه هر یک از این رویکردها به شکل معناداری به مفاهمه منفی از عملکرد دولت در این چند ماه در سطح اجتماعی چشم دوخته اما هیچگاه قصد بیرون آمدن از سایه را ندارد و به ایجاد نارضایتی آرام و خزنده در میان مردم دل خوش کرده است.
به نظر می آید مخالفت با وفاق در لایه رسانه ای به پشت پرده رانده شده و جریان رسانه ای مقابل غالبا سعی دارند با اختفای نیت رویکردی همراه با رئیس دولت نشان دهند. حداقل در سیاسی ترین موضوعات چنین است. بعد از انتشار شایعه استعفای رئیس جمهور تقریبا این الگو برقرار بوده که جهت گیری های رسانه ای رادیکال ها نیز در فضای رسمی با رویکرد رسانه ای همراهان رئیس جمهوری چندان تفاوتی را آشکار نکرده است. همگی به شایعه شلیک کردند و اینگونه نمایاندند که نباید وفاق را سر برید یا در قبال این اندیشه ثواب راه تقابل در پیش گرفت. البته نباید ناگفته گذاشت که هسته سخت رادیکالیسم از این قاعده سوا بوده اند و در فضای مجازی و همان جاهایی که فیلترش را می پسندند رخت چرک هایشان را شسته اند و در خانه همسایه نیز پهن کرده اند. یکی از آنها گل درشت اظهارداشته که گریه های پزشکیان از بغض نزدیکان نبود و اشک هایش را برای گرفتاری های این روزهایش ریخته است.
این موضوع زمانی بیشتر نمایان شد که شایعه استعفا نیز در کار بود و بعد از آن نیز مسئله نرخ ارز پیش آمد و نارضایتی های بازار که: « اقدامات دولت چهاردهم در همین چند ماه نشان داده که او مرد کارزار نیست و اصلاحاتش چنان شده که چنین نارضایتی هایی را به همراه آورده است.»
این مقدمه اما پیوست دارد. پیوست این همه را باید در چند عامل مهم جست وجو کرد که هر چه پزشکیان به اسباب آن نزدیک تر شود حلقه تنگ تر خواهد شد و بی گمان به جایی خواهد رسید که استعفای او به طلب مردمی که به او رای ندادند تبدیل شود و این جمله در مجازی به تکرار خوانده شود که «خوب شد ما رای ندادیم.» ؛ گرچه حالا هم اگر فضای رسانه ای غیررسمی را تورق کنید این مرقومه کوتاه و مفید بارها از قلم انگشتان برخی بر صفحات نمایان شده است و رخنه ناامیدی بساط گرم کن های نارضایتی زودهنگام دیده می شود اما چندان کم رمق است که چشم را خیره نمی کند یا مکث نمی آورد. با این همه چند مورد اساسی در دستور کار رادیکال هاست که کویا گفتنش بهتر از نگفتن است حتی اگر جسته و گریخته دست آنها خوانده شده باشد.
اول: نئولیبرال های حلقه دولت قبل که از سکولار بودن پزشکیان ناامید هستند و انگشت اتهام آنها به صداقت و پاکدستی دولت فعلا کوتاه است سعی دارند به تفکرات اقتصادی دولت حمله کنند. با اینکه گفتمان دولت چهاردهم در تک نرخی کردن ارز و اعمال سیاست های پولی در چند ماه گذشته عینا مشابه رفتاری بوده که در دولت های احمدی نژاد و رئیسی اعمال شده اما در نیمه راه به دلیل افزایش بحران معیشت با اتخاذ سیاست های جبرانی از سرعت و صحت آن کاسته شده اما برخی نمایندگان و اطرافیان آنها بنا را بر این گذاشته اند که رویکرد وزیر اقتصاد و رئیس کل بانک مرکزی بازارها را به التهاب کشیده و سوال از اعضای کابینه باید در دستور کار قرار بگیرد. در این باره دولت چهاردهم باید با چاره اندیشی و کاهش تاثیر تغییرات بر اصناف و گروه های کم درآمد اجتماعی راه را بر هرگونه بهانه تراشی ببندد.
دوم: آنچه که موجب کارشکنی های بیشتر طیف رادیکال در قبال عملکردهای اقتصادی دولت چهاردهم شده بدون تردید صرفا اقتصادی نیست چرا که اگر چنین بود باید مقدمات کوک کردن مضمون اقتصادی و دفاع از قشرهای اجتماعی پیش تر از تریبون های آنها شنیده می شد. این فرض قریب به یقین وجود دارد که دو موضوع بسیار مهم و اساسی در یک ماه گذشته اسباب اصلی جهت گیری های اقتصادی شده است؛ ابتدا قانون حجاب و دیگری رفع فیلترینگ گام به گام دولت چهاردهم.
طیف تندرو بر این موضع دلبسته بود که با ابلاغ قانون حجاب از سوی مسعود پزشکیان دو پیام مهم را به هواداران فعال و خاموش او خواهد داد. نخست اینکه مسعود پزشکیان مهمترین وعده اش در انتخابات را که برخورد با گشت ارشاد یا محدودیت های اجتماعی بوده به فراموشی سپرده است. دوم هم مسئله کلی تری است که می توانست اذهان عمومی را نسبت به شعار کلیدی وفاق برای تضمین منافع ملی ناامید کند. هر یک از این نتایج در قبال قانونی که مخالفان زیادی در بدنه جامعه دارد ضربه کاری اول را به دولت چهاردهم می زد.
سوم: مسئله مهمتری که از دیده ها پنهان مانده در آینده سیاست خارجی ایران نهفته است. رویکرد دولت چهاردهم بعد از تلاش کوتاه مدتش برای رسیدن به مذاکرات احیای برجام که با اتفاقات منطقه ای و پس از آن آمدن ترامپ مواجه شده از یکسو محمد جواد ظریف را به عنوان نماد مذاکره و تفاهم هر از چندگاهی در پیشانی حملات رادیکال قرار می دهد. شل و سفت شدن این واکنش ها البته برآیند دیده بان افراطیونی است که از شرایط نزدیک یا دور از مذاکرات به دست می آورند. گرچه برای عامه معلوم نیست که چه زمانی نماد سیاست خارجی دولت چهاردهم مورد عتاب و شداد طیف روبه رو قرار می گیرد اما حدس آن دشوار نیست که آنها بر این فرمول ثابت اصرار دارند که همه ابزار خود را در ممانعت از رسیدن به یک تفاهم بین المللی بر اساس منافع عمومی به کار ببندند. این رویکرد با آمدن ترامپ و احتمال نزدیکی به میز مذاکره حتما شدت خواهد گرفت و به نشانه گیری ظریف ختم نخواهد شد. هرچند گفته می شود دولت چهاردهم عملکرد سیاست خارجی خود را بر اساس هماهنگی های لازم مد نظر قرار می دهد اما تجربه خروج ترامپ از برجام و استقبال طیف مخالف نشان داد این گروه فقط نظاره گر تضعیف توافق های مهم نخواهند ماند و کف و سوت کشان شادی خود را با سرزنش همراه خواهند کرد. از این روست که مسعود پزشکیان نباید بر اساس وفاق و همگرایی آنگونه که صداقت در سیاستش را به رخ کشیده روی همراهی طیف مقابل در این بزنگاه حسابی باز کند.
انتهای پیام