طوفان الاقصی و جنگ وجودی در منطقه

طوفان الا | طوفان الاق | طوفان الاقص

دیگر بازگشتی به ماقبل هفت اکتبر وجود ندارد. جبهه تقابلی طرفین خطوط قرمز متعددی را پشت سر گذاشته، تاکتیک‌های تازه‌ای را رمزگشایی کرده و سرانجام مرزهای تنش جابه‌جا شده‌اند، لذا ویژگی تعیین‌کنندگی نبرد در زمین طوفان الاقصی همچنان باقی خواهد ماند و گذار منطقه‌ای را در دل تنش و کنش بازیگران دستخوش اثرگذاری خود خواهد کرد.

به گزارش سرگرمی برای همه، وطن امروز در سرمقاله امروز خود به قلم سمیرا کریمشاهی نوشت:

آنچه تقابل ایران و رژیم صهیونیستی را در دهه‌های اخیر مدیریت کرده و در میانه ۲ سر طیف جنگ تمام‌عیار و نیابتی حفظ می‌کند، اصطلاحا نبرد در منطقه خاکستری (The Gray Zone) بوده و همچنان هست. دنبال کردن تخاصم در منطقه خاکستری اغلب غیر آشکار، با ابزارهای نسبتا غیرمتعارف و غلبه قلمروسازی ژئوپلیتیک بر جغرافیا دنبال می‌شود. معمولا طرف‌ها خطوط قرمز نانوشته‌ای میان خود دارند که آنها را از نزدیک شدن به جنگ آخر برحذر می‌دارد. در واقع برای دور ماندن از منتهاالیه طیف و تهاجم  (Aggressive) تا جایی که امکان دارد گستره جابه‌جایی خود و خطوط قرمز را در منطقه خاکستری انعطاف می‌بخشند، چرا که خارج شدن وضعیت از کنترل و خروج به سمت جنگ، مستقیما ماهیت طرفین را هدف قرار می‌دهد؛ چیزی که در مصداق مورد نظر ضربه کاری به موجودیت رژیم صهیونیستی یا فروپاشی شبکه مقاومت در نظر گرفته می‌شود، لذا طرف‌های درگیر تلاش داشته‌اند با در نظر گرفتن چنین ریسک نهایی‌ای، بتوانند طبق راهبرد تدریجی با هزینه کمتر از درگیری نهایی و مستقیم و طی نبرد طولانی در همان منطقه خاکستری بقای یکدیگر را به چالش بکشند.

راهبرد اعمالی تدریجی‌ای که رژیم صهیونیستی با توجه به دوران گذار منطقه‌ای و تضعیف هژمون آمریکایی در نظر گرفته، ائتلاف علیه ایران و به انزوا کشاندن شبکه مقاومت است. این رژیم که اواخر دهه ۵۰ میلادی برای خروج از انزوا دکترین «اتحاد پیرامونی» را در پیش گرفت و در دهه اخیر برای کشاندن ایران به انزوا به دنبال عملی‌سازی راهبرد «اتحاد با پیرامون ایران» است. فاز ابتدایی این طرح به منظور خروج رژیم صهیونیستی از «عنصر غیرعادی» به عادی‌سازی روابط با دولت‌های منطقه تقریبا به طور مطلوب برای رژیم پیش رفت. گام بعدی در ائتلاف‌سازی منهای ایران هم دنبال شد اما آمریکا و اسرائیل بخوبی آگاهند تا «توافق بزرگ» رقم نخورد، ادامه پیشبرد نقشه کذایی برای خاورمیانه غیرممکن است. پیوستن عربستان سعودی به قطار روابط آشکار و عادی‌شده با اسرائیل، قطعه‌ای بزرگ از پازل «پیرامونی ایران» است که از شمال تا جنوب از طریق خاک جمهوری باکو، اقلیم کردستان و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس در دسترس رژیم صهیونیستی باشد و به اهرم موازنه در برابر دسترسی ایران به سرزمین‌های اشغالی از طریق لبنان، سوریه و مقاومت فلسطین برسد.

توطئه جدید امنیتی آمریکا و اسرائیل نه فقط ایران را بلکه امنیت جمعی در سراسر منطقه را با اتکا و گره زدن آن به امنیت سرزمین‌های اشغالی درگیر می‌کند. به بیان بهتر امنیت و هم‌گرایی منطقه که با حذف ایران ناشدنی است، در گرو تامین امنیت رژیم صهیونیستی قرار می‌گیرد. این روند طبق نقشه طراحی‌شده مسیر خود را طی می‌کرد که جهان شاهد ۷ اکتبر و طوفان الاقصی شد. عملیات مقاومت فلسطین اگر نگوییم نابودکننده، در حداقل نقطه اثرگذاری خود مختل‌کننده نقشه‌ای شد که موازی با گذار منطقه‌ای طراحی و دنبال می‌شد. یعنی با طوفان ‌الاقصی در کنار اینکه بار دیگر فلسطین به مثابه «مساله» ظهور و بروز دارد، مقاومت فلسطین توانست فراتر از بضاعت خود در سطح مخدوش‌سازی طرح خاورمیانه‌ای جبهه غربی – عبری – عربی اثرگذار باشد. لذا در همین راستا رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی‌شان به مناسبت سالگرد رحلت امام(ره) با تبیین نقش منطقه‌ای طوفان الاقصی، یکی از نقاط اساسی این رخداد را اهمیت عنصر زمان اعلام کردند که عملیات مقاومت «دقیقا در لحظه نیاز منطقه» رخ داد. ایشان با اشاره به یک نقشه وسیع آمریکایی – صهیونیستی که با همکاری بعضی دولت‌های منطقه دنبال می‌شد هدف آن را «تسلط رژیم صهیونیستی بر سیاست و اقتصاد کل منطقه‌ غرب آسیا بلکه کل دنیای اسلام» عنوان کردند. طوفان الاقصی باطل‌کننده چنین طرحی برای تسلط جبهه دشمن بر نظم پساآمریکایی شد تا برخلاف روند در جریان، اکنون طرف‌ها نقطه زمانی منطقه را به بعد و قبل طوفان الاقصی تقسیم کنند و معادله‌ نظم غرب آسیا طبق وضعیتی که به یک سالگی شروع خود نزدیک می‌شود بازطراحی شود.

در این نقطه کانونی منطقه، اسرائیل نه تنها نتوانست با ابزارهای تقابل غیرمستقیم موجود در منطقه خاکستری از جمله ائتلاف‌سازی، تحریم، ترور، جنگ روانی، حمله سایبری، تروریسم رسانه‌ای، خرابکاری و… به نتایج جنگ مستقیم (تهدید بقای شبکه مقاومت) برسد، بلکه اکنون خود به مرز نبرد موجودیت رسیده است. هرچند این وضعیت ۲ طرف را در بر می‌گیرد اما مخاطره‌پذیری رژیم صهیونیستی در برابر شبکه‌ای که با دارایی پایگاه اندیشه‌ای (گفتمان مقاومت) ظرفیت بازپروری خود را دارد بسیار بالاتر است. 

آنچه رهبر انقلاب با گذشت ۸ ماه از طوفان‌ الاقصی «مرگ و زندگی» برای جبهه دشمن و هم جبهه حق تعبیر کردند و توسط نبیه‌بری، رئیس مجلس لبنان در دیدار با ایشان «جنگ وجود» خوانده شد، در واقع آگاهی طرف‌ها به شرایطی است که تاکنون به این حد نزدیکی به مرز جنگ تعیین‌کننده و خطر خروج کامل از منطقه خاکستری نرسیده بودند. جابه‌جایی سریع خطوط قرمز و کمرنگ شدن کارآمدی عنصر بازدارندگی در تحولات اخیر جبهه تقابل، به منظور حفظ فاصله با مرز جنگ تمام‌عیار است. به همان اندازه که این وضعیت استثنایی، «فرصت»‌آفرین برای ضربه و تحمیل هزینه بر طرف مقابل است، «مخاطره‌آمیز» هم می‌تواند باشد و این مشغولیت اصلی در اتاق‌ فکرهای ۲ جبهه است که چگونه حداکثر فرصت با دفع خطرهای موجود را ترتیب دهند. مرگ و زندگی می‌تواند وابسته به میزان هنر ریسک‌پذیری طرف‌ها بر سر اولویت‌بندی فرصت‌ها و محدودیت‌های موجود باشد. لازم به تاکید است که اگر تنش فراتر از حد کنترل‌شده نرود و طرف‌ها موفق به حفظ فاصله با انتهای طیف تقابل شوند، دیگر بازگشتی به ماقبل هفت اکتبر وجود ندارد. جبهه تقابلی طرفین خطوط قرمز متعددی را پشت سر گذاشته، تاکتیک‌های تازه‌ای را رمزگشایی کرده و سرانجام مرزهای تنش جابه‌جا شده‌اند، لذا ویژگی تعیین‌کنندگی نبرد در زمین طوفان الاقصی همچنان باقی خواهد ماند و گذار منطقه‌ای را در دل تنش و کنش بازیگران دستخوش اثرگذاری خود خواهد کرد.

انتهای پیام