متهم پرونده نزاع خونین در پارک، قتل را انکار کرد
متهمی که به نظر میرسد مظنون اصلی قتل در یکی از بوستانهای تهران است، در بازجوییهای اولیه منکر استفاده از چاقو شد. با وجود این، برای روشن شدن حقیقت در اختیار کارآگاهان اداره دهم آگاهی قرار دارد تا تحقیقات ادامه یابد.
به گزارش سایت جنایی، پس از مرگ مشکوک مرد جوانی که بامداد جمعه بیست و پنجم خرداد در بیمارستان رسول اکرم و روی تخت اورژانس بیمارستان جان خود را از دست داده بود، کارکنان حراست بیمارستان در تماس تلفنی با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تهران موضوع را اطلاع دادند.
به این ترتیب، بازپرس کشیک قتل پایتخت در جریان قرار گرفت و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی با حضور در بیمارستان با جسد مردی ۳۰ ساله روبرو شدند که با ۱۶ ضربه چاقو به قتل رسیده بود.
بررسیهای اولیه درباره هویت و سوابق مقتول نشان داد او سابقه درگیری و دعوا دارد. به این ترتیب این احتمال که در آخرین درگیری هدف ضربات چاقو قرار گرفته و جانش را از دست داده به عنوان قویترین فرضیه مطرح شد. بر اساس شواهد و مستندات هم او در پارکی که در غرب تهران است مجروح شده و در نهایت در بیمارستان جان خود را از دست داده بود.
طولی نکشید که تیم جنایی برای بررسیهای میدانی به بوستان مورد نظر رفتند و در تحقیقات متوجه شدند مقتول به خاطر مشاجره لفظی با چند نفر درگیر شده و در جریان نزاع با ضربات مهلک چاقو، مجروح و در نهایت کشته شده است. این در حالی بود که افرادی که عامل این درگیری بودند، قبل از رسیدن پلیس پا به فرار گذاشتند.
تحقیقات کارآگاهان جنایی منجر به دستگیری متهمان این قتل شد. در ادامه پسری ۱۸ ساله به عنوان متهم اصلی شناخته شود.
پسر ۱۸ ساله در این رابطه گفت: روز حادثه یکی از دوستانم تماس گرفت و از من خواست به پارک بروم. برنامهای هم برای دعوا نداشتیم و با دوستم در حال عبور از پارک بودیم که مقتول و دو نفر از دوستانش ما را دیدند. ظاهراً دوستم، مقتول و دوستانش را میشناخت و قبلاً با هم دعوا کرده بودند. ناگهان آنها به سمت ما آمدند و مقتول یک سیلی به صورت دوستم زد و بعد با فحاشی او را طرف صحبت قرار داد. همزمان دوستم تلفنی از چند نفر کمک خواست و دعوا شروع شد.
این متهم در مورد دخالت خودش در نزاع خونین گفت: شوکه و عصبانی شده بودم. به حمایت از دوستم وارد ماجرا شدم. درگیری بالا گرفت. با چوب و چماق به سر مقتول زدیم، اما من چاقو نداشتم. زمانی هم که مقتول روی زمین افتاد، ترسیدیم و فرار کردیم. آن زمان نمیدانستیم چه کار کردهایم. تصور میکردیم او مجروح شده و بعد حالش خوب میشود. اما فردای آن روز دوستم زنگ زد و گفت مرتکب قتل شدهایم. من که ترسیده بودم به شمال رفتم و کلبهای اجاره کردم. چند روز بعد هم توسط پلیس دستگیر شدم.
در حال حاضر با این اعترافات به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران، پسر جوان در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفته و تحقیقات در رابطه با رازگشایی قتل مرد جوان ادامه دارد.